جدول جو
جدول جو

معنی پژوه

پژوه((پِ))
بازجستن، جست و جو کردن، مؤاخذه، بازخواست، در ترکیب با واژه های دیگر معنای پژوهنده می دهد مانند، دانش پژوه
تصویری از پژوه
تصویر پژوه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پژوه

پژوه

پژوه
باز جست تجسس تفحص، پرسش باز خواست، در ترکیب بمعنی (پژوهنده) آید: دانش پژوه دین پژوه کین پژوه
فرهنگ لغت هوشیار

پژوه

پژوه
پژوهیدن، پسوند متصل به واژه به معنای پژوهنده مثلاً دانش پژوه، دین پژوه
پژوه
فرهنگ فارسی عمید

پژوه

پژوه
صاحب ریاض الشعراء آنرا نام دهی از مضافات اصفهان دانسته و نام دیگر آن بقول مؤلف مذکور شقر است (؟). (تعلیقات لباب الالباب ج 1 ص 359)
لغت نامه دهخدا

پژوی

پژوی
سست و ضعیف بتن و بعقل و بفکر بی حرکت و بی عمل سخت ضعیف، بی حمیت
پژوی
فرهنگ لغت هوشیار