افزاری باشد زرگران و مسگران و آهنگران را و به عربی مطرقه خوانند. (برهان). ابزاری بود زرگران و آهنگران را و آن را بعربی مطرقه گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). دست افزاری است آهنگران را که بدان آهن را میکوبند. (از غیاث). مطرقه و افزاری آهنین مر زرگران و مسگران و آهنگران راکه دستۀ چوبین دارد. (ناظم الاطباء). چکﱡش در تداول امروزی. خایسک. چاکوچ. چکوچ. چکّوش. (در اصطلاح روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه) : تا سر بدوات خامه کرده چون دسته بچکش استوار است. وحید کلیم (از آنندراج). رجوع به چاکوچ و چکوچ شود
افزاری باشد زرگران و مسگران و آهنگران را و به عربی مطرقه خوانند. (برهان). ابزاری بود زرگران و آهنگران را و آن را بعربی مطرقه گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). دست افزاری است آهنگران را که بدان آهن را میکوبند. (از غیاث). مطرقه و افزاری آهنین مر زرگران و مسگران و آهنگران راکه دستۀ چوبین دارد. (ناظم الاطباء). چَکﱡش در تداول امروزی. خایسک. چاکوچ. چکوچ. چَکّوش. (در اصطلاح روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه) : تا سر بدوات خامه کرده چون دسته بچکش استوار است. وحید کلیم (از آنندراج). رجوع به چاکوچ و چکوچ شود
پشکم. (جهانگیری). خانه تابستانی. غرد. (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی). خانه تابستانی که شبکه کرده باشند. (رشیدی). بارگاه و ایوان و صفه. (برهان). طرز. ترد. (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی) .خانه ای که همه سوی آن در و پنجره باشد: از تو حالی نگار خانه چشم فرش دیبا کشیده بر پچکم. رودکی. هزاران بدو اندرون طاق و خم به پچکم درش نقش باغ ارم. عنصری. رشیدی گوید و بعضی (این لفظ را) پیکم گفته اند... و ظاهراً شین را به تصحیف یا خوانده اند. ، گرگ. ذئب. (برهان). و رجوع به بجکم شود
پشکم. (جهانگیری). خانه تابستانی. غرد. (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی). خانه تابستانی که شبکه کرده باشند. (رشیدی). بارگاه و ایوان و صفه. (برهان). طرز. ترد. (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی) .خانه ای که همه سوی آن در و پنجره باشد: از تو حالی نگار خانه چشم فرش دیبا کشیده بر پچکم. رودکی. هزاران بدو اندرون طاق و خم به پچکم درش نقش باغ ارم. عنصری. رشیدی گوید و بعضی (این لفظ را) پیکم گفته اند... و ظاهراً شین را به تصحیف یا خوانده اند. ، گرگ. ذئب. (برهان). و رجوع به بجکم شود