پشکم. (جهانگیری). خانه تابستانی. غرد. (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی). خانه تابستانی که شبکه کرده باشند. (رشیدی). بارگاه و ایوان و صفه. (برهان). طرز. ترد. (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی) .خانه ای که همه سوی آن در و پنجره باشد: از تو حالی نگار خانه چشم فرش دیبا کشیده بر پچکم. رودکی. هزاران بدو اندرون طاق و خم به پچکم درش نقش باغ ارم. عنصری. رشیدی گوید و بعضی (این لفظ را) پیکم گفته اند... و ظاهراً شین را به تصحیف یا خوانده اند. ، گرگ. ذئب. (برهان). و رجوع به بجکم شود