جدول جو
جدول جو

معنی پچشک

پچشک
پزشک، آنکه بیماران را معالجه می کند، طبیب
تصویری از پچشک
تصویر پچشک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پچشک

پچشک

پچشک
طبیب پزشک. سرگین گوسفند و بز و امثال آن پشک پشکل پشکل شتر
پچشک
فرهنگ لغت هوشیار

پچشک

پچشک
پجشک. پزشک. طبیب: بطر... پچشک ستور. بیطار بالفتح مثله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پچشک

پچشک
سرگین گوسفند و بز و امثال آن. پشک. پشکل شتر. (برهان)
لغت نامه دهخدا