- پوشگان
- نام مقامی از موسیقی
معنی پوشگان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زهدان رحم: وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ غدود و زهره و سرگین و خون و پوگان کن. (کسائی)
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، بوهمان، بویگان، پرکام
آنچه بفرزند رسیده باشد از پدر
آویخته معلق آونگ
حضور، صحنه، خدمت، ساحت، محضر
اکتسا
سلسه مراتب، درجات
مثلثات
بچه دان زهدان رحم
گروهی از سربازان که در مکانی جای گزیده و به حفظ و نگهبانی آن گماشته شده باشند
نیلوفر صحرایی
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
نهری که از جویبارهای متعدد تشکیل میشود
جمع روشن، ستارگان
پارسی اسنت جوشخان
گلخن آتشدان گرمابه تون حمام
گیاهی است که بر درختان پیچید عشقه، پرسیاوشان پر از شیان (مسکوک) : (درویش و ضعیف شاخ بادام کردست کنار پر شیانی) (ناصر خسرو. 466)
فرودگاه هواپیما
فرانسوی در سد
پنج تا پنج تا پنج پنج، نوعی تیر
در بر کردن، بتن کردن
صدر مجلس، بالای مجلس
صندوق گونه ای که دکانداران چون عطار وسقط فروش بر پشت آن نشینند و بر بالای آن ترازو گذارند
ستارگان مثلاً روشنان فلک
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، برسیان، سیان، پرسیان
خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کنف، حرزدان، راویه، جراب
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، پرکام
پیش تخت پادشاه، جلو ایوان، آستانه، درگاه، برای مثال فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید / شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد (حافظ - ۲۷۴)
چوگان، عصای پادشاهی. به عربی صولجان می گویند
آتش خانۀ حمام، گلخن، گولخ، گلخان، گولخن، تون
فروردگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند
فروردجان، فوردگان، فوردیان، پروردگان، فروردیان
فروردجان، فوردگان، فوردیان، پروردگان، فروردیان