جدول جو
جدول جو

معنی توشدان

توشدان
خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کنف، حرزدان، راویه، جراب
تصویری از توشدان
تصویر توشدان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با توشدان

توشکان

توشکان
آتش خانۀ حمام، گُلخَن، گولَخ، گُلخان، گولخَن، تون
توشکان
فرهنگ فارسی عمید

توردان

توردان
دهی از دهستان حومه بخش بمپور شهرستان ایرانشهر است و 160 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

توشمان

توشمان
نشان و علامت، میان خانه، کوشک و قصر، (ناظم الاطباء)، به همه معانی رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 309 شود
لغت نامه دهخدا

توشکان

توشکان
گلخن و آتشدان گرمابه و حمام را گویند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، آتشدان گرمابه، (شرفنامۀ منیری)، آتشدان گرمابه باشد و آن را تون نیز گویند، (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

توشقان

توشقان
لفظ ترکی است به معنی خرگوش، از لغات ترکی نوشته شد، (غیاث اللغات) (ازآنندراج)، و امروز خرگوش را توشان و دوشان گویند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

توغدان

توغدان
نامی است که در کتول به درخت داغداغان دهند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به تاغ و داغداغان و جنگل شناسی ساعی ص 231 شود
لغت نامه دهخدا

تودان

تودان
دهی از دهستان الند است که در بخش حومه شهرستان خوی واقع است و 128 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا