عذر، معذرت، اعتذار، عذرخواهی، درخواست عفو و گذشت، فروتنی، برای مثال به پوزش برفت از پس شهریار / چون آمد به نزدیکی رودبار (فردوسی - ۲/۴۴۸) ، اگر پوزش نکو باشد ز کهتر / نکوتر باشد آمرزش ز مهتر (فخرالدین اسعد - ۳۱۳)
پوزش آراستن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش آوردن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش انگیختن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش بردن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش جستن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش خواستن: عذرخواهی کردن، برای مثال سیاوش ورا دید، بر پای خاست / بخندید بسیار و پوزش بخواست (فردوسی - ۲/۲۵۶)
پوزش ساختن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش طلبیدن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش کردن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن، برای مثال هر آن کس که پوزش کند بر گناه / تو بپذیر و کین گذشته مخواه (فردوسی - ۶/۲۳۴)
پوزش گفتن: به زبان آوردن پوزش، توبه کردن
پوزش نمودن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
عذر، معذرت، اعتذار، عذرخواهی، درخواست عفو و گذشت، فروتنی، برای مِثال به پوزش برفت از پس شهریار / چون آمد به نزدیکی رودبار (فردوسی - ۲/۴۴۸) ، اگر پوزش نکو باشد ز کهتر / نکوتر باشد آمرزش ز مهتر (فخرالدین اسعد - ۳۱۳)
پوزش آراستن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش آوردن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش انگیختن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش بردن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش جستن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش خواستن: عذرخواهی کردن، برای مِثال سیاوش وُرا دید، بر پای خاست / بخندید بسیار و پوزش بخواست (فردوسی - ۲/۲۵۶)
پوزش ساختن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش طلبیدن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
پوزش کردن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن، برای مِثال هر آن کس که پوزش کند بر گناه / تو بِپْذیر و کین گذشته مخواه (فردوسی - ۶/۲۳۴)
پوزش گفتن: به زبان آوردن پوزش، توبه کردن
پوزش نمودن: عذرخواهی کردن، پوزش خواستن