جدول جو
جدول جو

معنی پلاگیر - جستجوی لغت در جدول جو

پلاگیر
قاشق چوبی مورد استفاده به هنگام پختن برنج، ملاقه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پدرگیر
تصویر پدرگیر
پدرخوانده، مردی که فرزند دیگری را به فرزندی خود بپذیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوگیر
تصویر گلوگیر
آنچه راه گلو را بگیرد، لقمۀ بزرگ که از حلق فرو نرود
فرهنگ فارسی عمید
بیماری ناشی از کمبود یکی از ویتامین های b که باعث تغییر رنگ پوست بدن و پوسته پوسته شدن آن به ویژه در اطراف گردن و دست و پا، التهاب زبان، اسهال، درد مفاصل و اختلال عصبی می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاگیر
تصویر پاگیر
آنچه پا به آن گیر کند، کنایه از آنچه انسان به آن پابند شود، کنایه از پای بند، مقید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهاگیر
تصویر بهاگیر
هر چیز قیمتی و گران مایه، گران بها، بهاور، بهایی، برای مثال دو یاره بهاگیر و دو گوشوار / یکی طوق پرگوهر شاهوار (فردوسی - ۷/۳۶۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلاسین
تصویر پلاسین
آنچه از پلاس ساخته شده یا مانند پلاس باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلوگیر
تصویر جلوگیر
آنکه یا آنچه جلو کسی یا چیزی را بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پندگیر
تصویر پندگیر
آنکه قبول پند و اندرز کند، پندگیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلاتین
تصویر پلاتین
عنصر فلزی نقره ای رنگ و قابل تورق و مفتول شدن که در صنایع شیمیایی و الکتریکی و جواهرسازی و شکسته بندی و دندان پزشکی کاربرد دارد، طلای سفید
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
بمعنی بازار وسیع و سرا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام قومی است در ملک دکن، (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پناگیر
تصویر پناگیر
بازار وسیع وسرا
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پیل گیرد کسی که پیل را بفرمان آرد ظنکه بر فیل غلبه کند: بکشتند فرجام کارش به تیر یکی آهنین کوه بد پیل گیر. (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تعقیب کننده دنبال گیرنده، آنکه رد پای کسی را دنبال کند رد زناثر شناس: چون سرافه بن مالک آنجا (غار ثور) رسید و او پی گیری هول بود، اصرار ورزنده مصر، مداوم دنباله دار: درین راه کوششهای پی گیری از طرف دانشمندان بعمل می آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلنگین
تصویر پلنگین
منسوب به پلنگ پلنگ وار
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی اسپین زر سپید زر از تو پال ها طلای سفید (طلا) فلزی سفید رنگ که مانند طلا است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاخور
تصویر پلاخور
نام گونه های مختلف پیچ امین الدوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاسین
تصویر پلاسین
منسوب به پلاس از پلاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلامیس
تصویر پلامیس
لاتینی ماهی گوشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایگیر
تصویر پایگیر
مقید، پابند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهاگیر
تصویر بهاگیر
هر چیزی که قیمت بسیار داشته باشد قیمتی گرانبها
فرهنگ لغت هوشیار
کت پیشگوی اختری یکی اختری گفت از آن پس به راه کزینسان ببرم سر ساو شاه (فردوسی) کندا آنکه فال گیرد طالع بین فالگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفاگیر
تصویر قفاگیر
پشت گیر، دادخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلوگیر
تصویر گلوگیر
خفه کننده، قطع کننده نفس
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه گل چیزی را بگیرد، برای جلوگیری از پخش شدن گلهایی که بر اثر دوران چرخهای وسایل نقلیه (اتومبیل دوچرخه و غیره) بخارج پرتاب میشود آلتی در آنها تعبیه شده که بصورت قاب محدب دایره یی شکل روی چرخها را میپوشاند. گلگیر بوسیله مهره هایی که به بست گلگیر معروف است روی بدنه اتومبیل یا وسیله نقلیه دیگر نصب میشود. نوعی مقراض که بوسیله آن گل شمع و چراغ را گیرند: خاکساران زاغنیا محتاج همراهی نیند شمعدان گل کجا در بند گلگیر طلاست ک (عبدالغنی قبول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاگیر
تصویر پاگیر
هر چیز که پایه آن گیر کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوگیر
تصویر جلوگیر
جلوگیری کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلاتین
تصویر پلاتین
((پِ))
طلای سفید
فرهنگ فارسی معین
اسبابی الکترونیکی برای دریافت و ضبط پیام کسانی که به شماره معینی تلفن می کنند، منشی تلفنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراگیر
تصویر فراگیر
متداول، جامع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیراگیر
تصویر پیراگیر
محیط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ولاغیر
تصویر ولاغیر
و دیگر هیچ
فرهنگ واژه فارسی سره
پای بند، مقید، مانع، مزاحم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دامن گیر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی