جدول جو
جدول جو

معنی پرگوهر - جستجوی لغت در جدول جو

پرگوهر
(پُ گَ هََ)
که گوهر و اصلی بزرگ دارد. پرگهر:
بدو گفت کای شسته مغز از خرد
به پرگوهران این کی اندر خورد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پریچهر
تصویر پریچهر
(دخترانه)
زیبا روی، نام همسر جمشید شاه، پریچهره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
پرحرفی، زیاد حرف زدن، بسیار سخن گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدگوهر
تصویر بدگوهر
بداصل، بدذات، بدنژاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
گوشت دار، فربه، چاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چارگوهر
تصویر چارگوهر
چهارگوهر، برای مثال چو این چارگوهر به جای آمدند / ز بهر سپنجی سرای آمدند (فردوسی - ۱/۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگهر
تصویر پرگهر
پرگوهر، پرجواهر، کنایه از آنکه اصل و نسب عالی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخوار
تصویر پرخوار
کسی که بسیار غذا بخورد، بسیار خوار، شکم پرست
فرهنگ فارسی عمید
(فَ گَ / گُو هََ)
به لغت فارسی قدیم به معنی ذات است چنانکه در نامۀیکی از فرزانگان فارسی آمده که واجب الوجود آن است که وجوب او از فرگوهر اوست نه از غیر... (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پُ گُ هََ)
پرگوهر، صاحب گوهری نیک. صاحب اصلی بزرگ:
سپهبد چنین گفت با بخردان
که ای نامور پرگهر موبدان.
فردوسی.
هر آن عشق یوسف که زین پیشتر
بد اندر دل آن بت پرهنر
سبک جملگی جمع شد سربسر
میان دل یوسف پرگهر.
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پریچهر
تصویر پریچهر
پریروی، آنکه چهره و سیمای زیبا و پری دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگهر
تصویر پرگهر
پرجواهر
فرهنگ لغت هوشیار
پر جواهر پر گهر، که اصلی بزرگ دارد که نسبتی عالی دارد، جمع پر گوهران
فرهنگ لغت هوشیار
پر نصیب پر بهره. پر بهر کردن پر نصیب کردن پر بهره کردن بهره مند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باگوهر
تصویر باگوهر
نجیب، اصیل، شریف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگاره
تصویر پرگاره
جنسی است از پارچه مثقالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگوئی
تصویر پرگوئی
دراز نفسی، پرچانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرموره
تصویر پرموره
آرایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر مهر
تصویر پر مهر
پر محبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
پر حرفی روده درازی پر چانگی وراجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدگوهر
تصویر بدگوهر
((~. گُ هَ))
بدنژاد. بدسرشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
وراجی، اکثار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
Chatter, Chattiness, Verbose, Verboseness, Wordiness, Wordy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
Beefy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
paplanina, rozwlekły, wielomówność, gadatliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
肌肉发达的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
喋喋不休 , 赘述的 , 冗长 , 啰嗦的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
umięśniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
мускулистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
мускулистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
балаканина , многослівний , багатослівність , багатослівність , багатослівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
muskulös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
Geschwätz, wortreich, Weitschweifigkeit, Geschwätzigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
болтовня , многословный , многословие , многословие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
tagarelice, verboso, verbosidade, prolixo
دیکشنری فارسی به پرتغالی