معنی پرکینه در لغت نامه دهخدا

پرکین. حَقود:، هم ایزد گشسپ و یلان سینه را، بپرسید و گردان پرکینه را.، فردوسی.، وزین روی پرکینه دل سوفرای، بکردار باد اندرآمد ز جای.، فردوسی

معنی پرکینه در فرهنگ گویش مازندرانی

پرهای ریزی که پس از پرکندن در بدن مرغ به جا ماند و آن را شعله

معنی پرکینه - جستجوی لغت در جدول جو

پرکینه

لغت نامه دهخدا

پرکینه

فرهنگ گویش مازندرانی

آرسینه

(دخترانه)

زن مبارز

فرهنگ نامهای ایرانی

آرمینه

(دخترانه)

ارمنی، دختر ارمنی

فرهنگ نامهای ایرانی

ارزینه

(دخترانه)

ارزنده، گرانبها

فرهنگ نامهای ایرانی

ارکیده

(دخترانه)

گلی با رنگهای درخشان که یک گلبرگ آن از دو گلبرگ دیگرش بزرگتر است

فرهنگ نامهای ایرانی

شرمینه

(دخترانه)

شرمین

فرهنگ نامهای ایرانی

بدکینه

سخت کینه توز، بسیار کینه جو، کینه کش

فرهنگ فارسی عمید

ارکیده

نوعی گل سرخ و صورتی که یک گلبرگ آن از دو گلبرگ دیگرش بزرگ تر است، گیاه علفی و زینتی این گل از خانوادۀ ثعلب

فرهنگ فارسی عمید

ترکیده

ترک خورده، شکافته شده

فرهنگ فارسی عمید

مردینه

جنس نرینه از انسان

فرهنگ فارسی عمید

ترفینه

آشی که از قره قروت تهیه شده باشد، آش ترف، ترف با

فرهنگ فارسی عمید

آردینه

آردی، آنچه از آرد تهیه می کنند مثلاً آش آردینه

فرهنگ فارسی عمید

نمکینه

دوغ یا ماستی که در آن نمک و سبزی بریزند

فرهنگ فارسی عمید

پرکین

انتقام جو، کسی که به دنبال انتقام است، کینه جو، کینه خوٰاه، کینه کش، کینه ور

فرهنگ فارسی عمید

پرینه

(پَ نَ / نِ)

از پری بمعنی پریر و اینه که علامت نسبت است چون ی و یین، پریروزی. پریروزینه

لغت نامه دهخدا

پرکین

(پُ)

پرحقد. حقود:
وزان پس چو آگاهی آمد بشاه
ز کردار افراسیاب و سپاه
که آمد بنزدیک او کاکله
ابا لشکری چون هزبر یله
که از تخم تورست پرکین و درد
بجوید همه روزگار نبرد.
فردوسی.
فرستاده زین روی برداشت پای
وزانروی پرکین بشد سوفرای.
فردوسی.
چو همدان گشسپ و یلان سینه نیز
برفتند پرکین و دل پرستیز.
فردوسی

پرحِقد. حَقود:
وزان پس چو آگاهی آمد بشاه
ز کردار افراسیاب و سپاه
که آمد بنزدیک او کاکله
ابا لشکری چون هزبر یله
که از تخم تورست پرکین و درد
بجوید همه روزگار نبرد.
فردوسی.
فرستاده زین روی برداشت پای
وزانروی پرکین بشد سوفرای.
فردوسی.
چو همدان گشسپ و یلان سینه نیز
برفتند پرکین و دل پرستیز.
فردوسی

لغت نامه دهخدا

پرکین

(پِ)

سر ویلیام هنری) شیمی دان انگلیسی. مولد لندن بسال 1838 و وفات سنۀ 1907 میلادی وی نخستین بار رنگ آنیلین را کشف کرد

لغت نامه دهخدا

کرکینه

(کُ نَ /نِ)

منسوب به کرک. کرکی:
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که کرکینه پوشد بجای حریر.
نظامی

لغت نامه دهخدا