جدول جو
جدول جو

معنی نمکینه

نمکینه
دوغ یا ماستی که در آن نمک و سبزی بریزند
تصویری از نمکینه
تصویر نمکینه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نمکینه

نمکینه

نمکینه
نمکین، دوغ و ماستی که در آن نمک و زیره و گشنیز کوفته ریخته باشند
نمکینه
فرهنگ لغت هوشیار

نمکینی

نمکینی
شوری. (ناظم الاطباء). نمکین بودن. نمک دار بودن، ملاحت و خوشگلی. (ناظم الاطباء). خوبی و ملاحت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

نمدینه

نمدینه
دهی است از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی در بخش مرکزی شهرستان سقز، در 38هزارگزی شمال شرقی سقز واقع است و 130 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و لبنیات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

نمدینه

نمدینه
نمدین. چیزهای از نمد کرده. (یادداشت مؤلف). نمدی
لغت نامه دهخدا

نمخینه

نمخینه
دهی است از دهستان پیران در بخش حومه شهرستان مهاباد، در 57هزارگزی جنوب غربی مهاباد واقع است و 118 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و توتون و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

مکینه

مکینه
مکینت در فارسی: پایگاه، گرانسنگی آهستگی در فارسی خوزی بر گرفته از مکنه تازی لاتینی تازی گشته دستگاه چرخین
فرهنگ لغت هوشیار