جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مردینه

مردینه

مردینه
جنس نر از انسان مقابل زنینه: که از دستش نخواهد دست یک تن اگر مردینه باشد یا زنینه. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

مردینه

مردینه
جنس مرد. مقابل زنینه:
که از دستش نخواهد رست یک تن
اگر مردینه باشد گر زنینه.
ناصرخسرو.
و از قنقلیان از مردینه به بالای تازیانه زنده نگذاشتند. (تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 چ اروپا ص 83)
لغت نامه دهخدا

آردینه

آردینه
منسوب به آرد آنچه از آرد سازند، آشی که از آرد پزند آش آرد
آردینه
فرهنگ لغت هوشیار

متدینه

متدینه
متدینه در فارسی مونث متدین: دیندار مونث متدین جمع متدینات
متدینه
فرهنگ لغت هوشیار

مردانه

مردانه
منسوب و مربوط به مردان: حمام مردانه، دلیر شجاع: و اگر مردی را فرستد که دلیر بود و مردانه و آداب سواری نیک داند و مبارز بود سخت صواب باشد، مانند مردان، شجاعانه: ای باخته گوی هنر وساخته تدبیر ای تاخته شاهانه و مردانه ببغداد. (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار

آردینه

آردینه
منسوب به آرد، آنچه از آرد سازند، آشی که از آرد پزند، آش آرد
آردینه
فرهنگ فارسی معین