جدول جو
جدول جو

معنی پرواب - جستجوی لغت در جدول جو

پرواب
رودی است به فارس. صاحب فارس نامۀ ناصری گوید: رود خانه پرواب بلوک مرودشت آبش شیرین و گواراست. رود خانه کمین چون به قریۀ سیوند مرودشت رسد رود خانه پرواب گشته درزیر قریۀ عماده ده ناحیۀ خفرک سفلی از بلوک مرودشت به رود خانه رامجرد پیوسته رود خانه کربال گردد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پروار
تصویر پروار
چاق، فربه، برای مثال اسب لاغرمیان به کار آید / روز میدان، نه گاو پرواری (سعدی - ۶۰)، حیوانی که آن را در جای خوب ببندند و خوراک خوب بدهند تا فربه شود
آتشدان، مجمر، عودسوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتاب
تصویر پرتاب
بسیار تابیده، تابدار، پر پیچ و خم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
پرواسیدن، برای مثال به عدل او بود از جور بدکنش رستن / به خیر او بود از شر این جهان پرواس (ناصرخسرو - مجمع الفرس - ۲۳۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
پر گشودن و پریدن پرندگان، پرش، پریدن و حرکت کردن در هوا، کنایه از مسافرت کردن با هواپیما، تخته های نازک و باریک به درازی نیم متر که در پوشش خانه بر روی تیرهای سقف، نزدیک به هم می چینند و روی آن ها پوشال یا حصیر می اندازند
پرواز کردن: پریدن، حرکت کردن پرنده یا هواپیما در آسمان، مسافرت کردن با هواپیما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروان
تصویر پروان
دستگاهی که با آن ابریشم را تاب دهند، چرخ ابریشم تابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتاب
تصویر پرتاب
انداختن و پرت کردن چیزی از جایی به جای دیگر، پرش، مسافتی که تیر از محل رها شدن تا افتادن بپیماید، پرتاب تیر، تیر پرتاب، برای مثال یکی کنده کرده به گرد اندرون / به پهنای پرتاب تیری فزون (فردوسی - ۵/۲۰۳)
پرتاب کردن: پرت کردن، دور افکندن، دور انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخواب
تصویر پرخواب
آنکه بسیار بخوابد، خوابناک، خواب آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروار
تصویر پروار
فربه، سمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
بهوا رفتن با بال مانند مرغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
دستمالی، لمس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروان
تصویر پروان
چرخی که ابریشم را بدان از پیله بر آورند و آن چرخ را بپای گردانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروای
تصویر پروای
فراغت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتاب
تصویر پرتاب
تیر پرتاب، نوعی تیر که آن را بسیار دور توان انداخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخواب
تصویر پرخواب
خواب آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروار
تصویر پروار
((پَ))
فربه، چاق، جایی که گوسفند یا گاو را نگاهدارند تا فربه شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرتاب
تصویر پرتاب
پرپیچ و شکن، چیزی که سخت تافته شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرتاب
تصویر پرتاب
((پَ))
انداختن، پرت کردن، پرش، پرتو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروار
تصویر پروار
خانه تابستانی، خانه بادگیر، بالاخانه، آتشدان عودسوز، رف، طاقچه، تخته هایی که سقف خانه را بدان پوشند، قلعه، حومه، پربار، پرباره، پربال، پرباله، فربال، فرباله، برواره، فرواره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
دستمالی، لمس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
((پَ))
پرش، پریدن، تخته های باریکی که روی سقف کنار هم می چینند و حصیر یا پوشال را روی آن می اندازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
((پَ))
پرواز، فراغ، نجات، خلاص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
ترس، بیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروان
تصویر پروان
((پَ))
چرخ ابریشم ریسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرتاب
تصویر پرتاب
پرتحمل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
Flight
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
vol
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
полет
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
Flug
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
політ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
lot
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
飞行
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
voo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
volo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
vuelo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی