جدول جو
جدول جو

معنی پرنور - جستجوی لغت در جدول جو

پرنور
بسیار روشن، دارای روشنایی بسیار
تصویری از پرنور
تصویر پرنور
فرهنگ فارسی عمید
پرنور
(پُ)
صاحب فروغ بسیار:
همی تابد شعاع داد از آن پرنور پیشانی.
لوکری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرنون
تصویر پرنون
(دخترانه)
پرنیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پراور
تصویر پراور
پرنده، دارای پر، تیزپر، تیزرو، برای مثال گهی با چراگر چراگر شدی / گهی با پراور پراور شدی (خواجو- مجمع الفرس - پراور)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنورد
تصویر پرنورد
پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهنور
تصویر پهنور
حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، پهی، شرنگ، حنظله، خربزۀ ابوجهل، کبستو، ابوجهل، کبست، گبست، علقم، پژند، فنگ، کرنج، هندوانۀ ابوجهل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزور
تصویر پرزور
زورمند، نیرومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
پرآشوب، پرغوغا، کسی که شوق و هیجان بسیار دارد، پرحرارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
پرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، برنو، پرنو، برنون، برای مثال نپرد بلبل اندر باغ جز بر بسّد و مینا / نپوید آهو اندر دشت جز بر قالی پرنون (قطران - ۳۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
آنکه بسیار غذا بخورد، بسیار خوار
فرهنگ فارسی عمید
(پُنَ وَ)
پرچین و پرشکنج. پرآژنگ. پرشکن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرنار
تصویر پرنار
پر آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهنور
تصویر پهنور
چیزی مانند دستنبوی حنظل قثاء النعام، پهی خر زهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
پر حرارت، پر غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراور
تصویر پراور
دارای پر پرنده تیزپر، تیز رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر نور
تصویر پر نور
درفشان دارای شعاع بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
که زور بسیار دارد نیرومند قوی مقابل کم زور: مردی پر زور. یا آب پر زور. که جریانی تند دارد. یا باران پر زور. تند و سیلابی. یا تب پر زور. سخت گرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
پرحرارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
((پَ))
دیبای منقش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرآور
تصویر پرآور
((پِ وَ))
تیزپر، تیزرو، پرنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
((پُ. خُ))
آن که بسیار می خورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
اکال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
Popping, Spirited, Uproariously, Zesty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
Gluttonous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
взрывной , энергичный , шумно , острый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
обжорливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
knallend, lebendig, lärmend, würzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
gefräßig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
вибуховий , енергійний , галасливо , пекучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
ненажерливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
żarłoczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
wybuchowy, energiczny, hałaśliwie, pikantny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
爆裂的 , 活泼的 , 喧闹地 , 辣的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
贪吃的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرشور
تصویر پرشور
estourando, animado, de forma barulhenta, picante
دیکشنری فارسی به پرتغالی