جدول جو
جدول جو

معنی پرم - جستجوی لغت در جدول جو

پرم
(پِ)
بلده ای بناحیۀ اورال از کشور روسیه، بر ساحل کاما دارای 120000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرمیس
تصویر پرمیس
(دخترانه)
پارمیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرمایه
تصویر پرمایه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرمودیه
تصویر پرمودیه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ساوه پادشاه ترک و هم زمان با بهرام چوبین سردار ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرمون
تصویر پرمون
(دخترانه)
زینت و آرایش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سپرم
تصویر سپرم
ریحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، اسفرغم، شاه سپرغم، شاسپرم، سپرهم، ضیمران، نازبو، ونجنک، شاه اسپرغم، ضومران، اسپرغم، سپرغم، شاه پرم، شاه سپرم، اسفرم، شاه اسپرم، اسپرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرما
تصویر پرما
اسکنه، وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، برمه، بهرمه، ماهه، پرمه، برماه، پرماه
فرهنگ فارسی عمید
(سِ پَ رَ / سَ رَ)
مخفف سپرغم است که نوعی از ریحان باشد. (برهان) (آنندراج) :
در و کوه و بیابان پر ز سپرم
که و مه خسرو ودرویش خرم.
زراتشت بهرام.
در آن جمعی نشسته شاد و خرم
برسته نزدشان صد گونه سپرم.
زراتشت بهرام.
، گل همیشه جوان. (برهان) (آنندراج) (اوبهی) :
چون سپرم نه میان بزم بنوروز
در مه بهمن بتاز و جان عدوسوز.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(پَ مَ)
بمعنی انتظار و امید باشد. (برهان). رجاء. پرموز. پرموزه. پرمور:
ملک در جمله آن مراد بیافت
که همی داشت سالها پرمر.
مسعودسعد.
و رجوع به پرکر شود.
، زنبور عسل. (برهان). نحل. زنبور. انگبین. منج انگبین
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ مَ)
یکی از قراء تنکابن مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 107)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرمدعا
تصویر پرمدعا
آنکه دعوی بسیار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمداخل
تصویر پرمداخل
پر فایده، پر سود و نفع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمهر
تصویر پرمهر
پر محبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمایه
تصویر پرمایه
مایه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمشغله
تصویر پرمشغله
بسیار روشن، سخت منور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمنش
تصویر پرمنش
مغرور، متکبر، خودپسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرموده
تصویر پرموده
فرموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرموره
تصویر پرموره
آرایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرموز
تصویر پرموز
امید و انتظار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمویی
تصویر پرمویی
حالت و چگونگی پر مو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمه
تصویر پرمه
پرماه کاهلی در کارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمایگی
تصویر پرمایگی
حالت و چگونگی پرمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمهه
تصویر پرمهه
کاهلی در کارها پرمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمی
تصویر پرمی
پر از باده: جام پرمی، نوعی از انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمیوگی
تصویر پرمیوگی
پر میوه بودن پرباری پرثمری پرحاصلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرما
تصویر پرما
آلتی که نجاران با آن چوب را سوراخ می کنند، مته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمر
تصویر پرمر
((پَ مَ))
انتظار، امید، پرمور، برمر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرماس
تصویر پرماس
تماس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرماسیدن
تصویر پرماسیدن
تماس گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرمایگی
تصویر پرمایگی
غلظت، غنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرمایه
تصویر پرمایه
غنی، غلیظ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرمشقت
تصویر پرمشقت
توان فرسا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرماه
تصویر پرماه
آیبک
فرهنگ واژه فارسی سره
نام یکی از روستاهای شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی