جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پرمیس

پرماس

پرماس
لمس کردن، دست مالیدن، دست زدن به چیزی
پَرماسیدن، بَساویدن، پَساویدن، بِپسودن، بِبسودن، پَسودن، بَساو، سودن، پَرواسیدن، بِسودن، بَرماسیدن
پرماس
فرهنگ فارسی عمید