- پرشهوت (پُ شَ وَ)
که شهوت بسیار دارد. پرشبق. مقابل کم شهوت
معنی پرشهوت - جستجوی لغت در جدول جو
- پرشهوت
بوالهوس، پرشبق، شهوت پرست، شهوتران، شهوتی، هوسران
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برهود، چیزی که نزدیک به سوختن رسیده و حرارت آتش، رنگ آن را تغییر داده باشد، نیم سوخته
پرعیب، برای مثال به گفتار بی بر چو نیرو کنی / روان و خرد را پرآهو کنی (فردوسی - لغت نامه - پرآهو)
هرجای گرم و بی آب و علف، گرم و بی آب و علف. در اصل نام وادی و چاهی بسیار عمیق در حضرموت که می گویند ارواح خبیثه در آن مسکن دارند
هر چیز دایره مانند، هاله، خرمن ماه، طوق، گردن بند، کمربند، دایره ای که با پرگار کشیده شود، برای مثال ای شده غافل ز علم و حجت و برهان / جهل کشیده به گرد جان تو پرهون (ناصرخسرو - ۴۹۱)
(پِ)
لغت نامه دهخدا
پرساؤش، شکلی است بر آسمان بطرف شمال منطقه مرکب از بیست و شش کوکب وآنرا حامل رأس الغول نیز گویند. از شرح چغمینی فارسی و شرح تذکرۀ نصیرالدین طوسی و غیره. (غیاث اللغات). رجوع به برساوس شود
که ثروت بسیار دارثروتمندمقابل کم ثروت: (پس از جنگهای هفت ساله فرانسه چند مستعمره پر ثروت خود رااز دست داده)
دایره و هر چیز میان تهی مانند چنبر و طوق و امثال آن هر چیز گرد میان تهی، چنبر ماه خرمن ماه هاله
نام چاهی بسیار عمیق در حضرموت که گویند ارواح خبیثه در آن مسکن دارند
جوانمرد، دلیر، کوشا، پایمرد بزرگ همت جوانمرد، دلیر شجاع، کوشا ساعی، باعزم قوی پر استقامت
((بَ رَ))
فرهنگ فارسی معین
وادی ای است در حضرموت، چاه مشهور به (بئر برهوت) در جوار وادی برهوت، هر جایی که در آن گیاه یا جانوری نباشد
شگفت آور، شگفت انگیز، طرفه، عجیب، غریب
متضاد: عادی، معمولی
متضاد: عادی، معمولی
کشتی تجاری (اصل واژه روسی است)