معنی پرشوخ
پرشوخ
پرچرک، چرک آلود، چرکین
تصویر پرشوخ
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرشوخ
پرشوخ
پرشوخ
چرکناک.
- پرشوخ شدن، چرکناک شدن. چرکناک گردیدن. کلع. (تاج المصادربیهقی)
لغت نامه دهخدا
پر شوخ
پر شوخ
چرکین چرکناک
فرهنگ لغت هوشیار
پرشور
پرشور
پر حرارت، پر غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
پرشاخ
پرشاخ
که شاخهای بسیار دارد (حیوان درخت) انبوه
فرهنگ لغت هوشیار
پرشاخ
پرشاخ
درختی که شاخه های بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
پرشور
پرشور
پرآشوب، پرغوغا، کسی که شوق و هیجان بسیار دارد، پرحرارت
فرهنگ فارسی عمید
پرشور
پرشور
پرحرارت
فرهنگ فارسی معین
پرشور
پرشور
Popping, Spirited, Uproariously, Zesty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پرشور
پرشور
взрывной , энергичный , шумно , острый
دیکشنری فارسی به روسی