- پرزگ
- آن چه زنان به خود برگیرند، شیاف، شافه، پرزه، فرزجه
معنی پرزگ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرزدار پرزه دار: جامه پرزگن
پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزدار
آنچه زنان بخود بر گیرند شافه حمول. آنچه زنان بخود برگیرند شیاف. شافه فرزجه، نهایت قلیل و کم: یک پرزه نمک
آنکه بسیار بچه زاید پرزاینده
برنج، آلیاژی زرد رنگ و مرکب از مس و روی که برای ساختن سماور یا کفۀ ترازو و سینی به کار می رود
آنکه بسیار بچه بزاید، پرزاینده
جوهر شمشیر، برق شمشیر، تیغ جوهردار، برق و جلا
آن چه زنان به خود برگیرند، شیاف، شافه، فرزجه، پرزگ
پرز جامه و فرش
آنچه زنان بخود بر گیرند شافه حمول. -1 آنچه از پشم یا ابریشم یا ماهوت که به جهت ناهمواریهای بافت یا بافت مخصوص روی تار و پود جامه و مانند آن ایستد پرزه برزج خمل خواب، کرک که بر به و هلوو مانند آن و برگ بعض میوه ها باشد، پرهای ریز کوتاه که بر بعض میوه ها باشد، پرهای ریز کوتاه که بر بعض مرغان (چون مرغابی) روید، لیقه دوات، خاکستر نرم و سبک که بر روی آتش نشیند. یا پرز معده
کرک، در علم زیست شناسی تارهایی بسیار نازک و شبیه کرک که روی بعضی از میوه ها، از قبیل هلو، به و مانند آن ها وجود دارد، خواب پارچه، از قبیل مخمل و ماهوت، تارهایی شبیه پشم نرم که از ساییده شدن قالی و پارچه های پشمی جمع می شود
((پُ))
فرهنگ فارسی معین
خواب مخمل، فرش، چیزی شبیه کرک که روی میوه هایی مانند به و هلو وجود دارد، پرهای ریز کوتاه که بر بعضی مرغان روید