توجه. اشتغال: به سه روز شاه جهان را ز رزم نبد ایچ پردازش خواب و بزم. فردوسی. ولی این کلمه بیش از یکجای نیامده و ظاهراً تصحیفی است و شاید اصلاً در این بیت پرواش از... بوده است
توجه. اشتغال: به سه روز شاه جهان را ز رزم نبد ایچ پردازش خواب و بزم. فردوسی. ولی این کلمه بیش از یکجای نیامده و ظاهراً تصحیفی است و شاید اصلاً در این بیت پرواش از... بوده است
پرداختن، برای مثال همیشه به یزدان پرستان گرای / بپرداز دل زاین سپنجی سرای (فردوسی - ۸/۴۱۶) پسوند متصل به واژه به معنای آرایش کننده مثلاً چهره پرداز، سخن پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای گوینده مثلاً عبارت پرداز، دروغ پرداز، نکته پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای سراینده مثلاً غزل پرداز، نغمه پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای انجام دهنده مثلاً کارپرداز، ناله پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای آفریننده مثلاً هنرپرداز، نوپرداز، پسوند متصل به واژه به معنای پرورش دهنده مثلاً جان پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای خالی کننده مثلاً کیسه پرداز، کاسه پرداز، قرابه پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای جلادهنده مثلاً آینه پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای ازمیان برنده مثلاً غم پرداز، در هنر در نقاشی، خط هایی کوتاه که برای سایه دادن و مشخص ساختن سطح های مختلف کشیده شود، در علم جغرافیا خط هایی که در نقشه های جغرافیایی برای نشان دادن شیب زمین به کار می رود و اگر شیب تند باشد خط ها ضخیم و نزدیک به هم و اگر شیب ملایم باشد نازک و دورازهم کشیده می شود
پرداختن، برای مِثال همیشه به یزدان پرستان گرای / بپرداز دل زاین سپنجی سرای (فردوسی - ۸/۴۱۶) پسوند متصل به واژه به معنای آرایش کننده مثلاً چهره پرداز، سخن پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای گوینده مثلاً عبارت پرداز، دروغ پرداز، نکته پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای سراینده مثلاً غزل پرداز، نغمه پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای انجام دهنده مثلاً کارپرداز، ناله پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای آفریننده مثلاً هنرپرداز، نوپرداز، پسوند متصل به واژه به معنای پرورش دهنده مثلاً جان پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای خالی کننده مثلاً کیسه پرداز، کاسه پرداز، قرابه پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای جلادهنده مثلاً آینه پرداز، پسوند متصل به واژه به معنای ازمیان برنده مثلاً غم پرداز، در هنر در نقاشی، خط هایی کوتاه که برای سایه دادن و مشخص ساختن سطح های مختلف کشیده شود، در علم جغرافیا خط هایی که در نقشه های جغرافیایی برای نشان دادن شیب زمین به کار می رود و اگر شیب تند باشد خط ها ضخیم و نزدیک به هم و اگر شیب ملایم باشد نازک و دورازهم کشیده می شود
از پهلوی، اویر دانشن. که دانش بسیار دارد. علاّمه: فریدون پردانش و پرفسون مر این آرزو را نبد رهنمون. فردوسی. جهاندیده پردانش افراسیاب جز از چاره سازی نبیند بخواب. فردوسی. نبیرۀ جهاندار کاوس کی دل افروز پردانش و نیک پی. فردوسی. فراوان ببودند پیشش بپای بزرگان پردانش و رهنمای. فردوسی. جهانجوی پردانش افراسیاب بکندز نشسته بخورد و بخواب. فردوسی. چنین گفت با نامور انجمن بزرگان پردانش و رای زن. فردوسی. خردمند و با شرم و با فر و رای جهان بین و پردانش و رهنمای. فردوسی. همه دیده کردند یکسر پرآب از آن شاه پردانش و زودیاب. فردوسی
از پهلوی، اَویر دانشن. که دانش بسیار دارد. علاّمه: فریدون پردانش و پرفسون مر این آرزو را نبد رهنمون. فردوسی. جهاندیده پردانش افراسیاب جز از چاره سازی نبیند بخواب. فردوسی. نبیرۀ جهاندار کاوس کی دل افروز پردانش و نیک پی. فردوسی. فراوان ببودند پیشش بپای بزرگان پردانش و رهنمای. فردوسی. جهانجوی پردانش افراسیاب بکُندز نشسته بخورد و بخواب. فردوسی. چنین گفت با نامور انجمن بزرگان پردانش و رای زن. فردوسی. خردمند و با شرم و با فر و رای جهان بین و پردانش و رهنمای. فردوسی. همه دیده کردند یکسر پرآب از آن شاه پردانش و زودیاب. فردوسی