جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پردازه

پروازه

پروازه
توشه و طعامی که کسی همراه برد یا از پس او فرستند، درمنه ای که از پیش عروس برای خرمی بر افروزند، آتشی که پارسیان بشب عروسی بیفروزند و دامن عروس و داماد را بهم بسته گرد آن طواف کنند آتشی که پیش عروس افروزند، ورق زر که ریزه سازند و شب زفاف بر سر عروس و داماد نثار کنند، ورق طلا و نقره که نقاشان بر روی پوست و مانند آن کار میگذاشتند، عیش و خرمی. یا پروازه گوش. لاله گوش
فرهنگ لغت هوشیار

پرهازه

پرهازه
رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زبر سنگ چخماق نهند و چخماق زنند آتش در آن در گیرد پده پوده
فرهنگ لغت هوشیار

پروازه

پروازه
توشه و طعامی که در سفر یا گردش و شکار با خود بردارند، برای مِثال جانا چه توان کرد که اندر ره عشقت / الا جگر سوخته پروازۀ ما نیست (؟- مجمع الفرس - پروازه)، آتشی که پیش پای عروس و داماد بیفروزند، زرورق و ریزه های زر که در شب عروسی بر سر عروس و داماد نثار کنند
پروازه
فرهنگ فارسی عمید

پرهازه

پرهازه
رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زیر سنگ چخماق نهند و چخماق زنند تا آتش در آن گیرد
فرهنگ فارسی معین

پروازه

پروازه
توشه و طعامی که در سفر یا شکار همراه خود برند، آتشی که ایرانیان در شب عروسی پیش پای عروس و داماد بیفروزند، ریزه های زرورق یا هر چیز زر مانندی که در عروسی روی سر عروس و داماد می ریزند، عیش و خرمی
پروازه
فرهنگ فارسی معین

پردازش

پردازش
به کاری دست زدن، آهنگ کاری کردن، انجام دادن مجموعه ای از عملیات مختلف روی اطلاعات و داده ها در کامپیوتر
پردازش
فرهنگ فارسی معین