جدول جو
جدول جو

معنی پرخواب - جستجوی لغت در جدول جو

پرخواب
خواب آلود
تصویری از پرخواب
تصویر پرخواب
فرهنگ لغت هوشیار
پرخواب
آنکه بسیار بخوابد، خوابناک، خواب آلود
تصویری از پرخواب
تصویر پرخواب
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه بسیار خوابد نوام مقابل کم خواب. یا جامه پر خواب. جامه ای که خمل بسیار دارد مقابل کم خواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخواب
تصویر سرخواب
فنی است از کشتی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخوار
تصویر پرخوار
کسی که بسیار غذا بخورد، بسیار خوار، شکم پرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخواه
تصویر پرخواه
پرآز، آزور، حریص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیخواب
تصویر بیخواب
بیدار، آنکه نتواند بخوابد، هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خواه
تصویر پر خواه
پر آز حریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خوار
تصویر پر خوار
آنکه بسیار خورد پر خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خوابی
تصویر پر خوابی
حالت و چگونگی پر خواب مقابل کم خوابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخواه
تصویر درخواه
خواهش، در خواست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخوار
تصویر برخوار
شریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخوابه
تصویر برخوابه
توشک تشک، همخوابه هم بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخواهش
تصویر پرخواهش
پرهوس و آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخواره
تصویر پرخواره
شکم پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتوان
تصویر پرتوان
پر طاقت، پر نیرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرعتاب
تصویر پرعتاب
پر ملامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشتاب
تصویر پرشتاب
چالاک، سریع، تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردوام
تصویر پردوام
آنچه که دوام بسیار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرفواژ
تصویر پرفواژ
سوراخ کردن برگهای کاغذ بوسیله ماشین
فرهنگ لغت هوشیار
خواننده ای که به خواندن آغاز کند، کسی که پیش خوانی کند و دیگران ذکر گویند سر ذاکر، فاتحه که بر سر قبر مردگان خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخواه
تصویر درخواه
درخواست، خواهش، بازخواست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتوان
تصویر پرتوان
پرطاقت، پرنیرو، سخت، شدید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردوام
تصویر پردوام
آنچه دوام بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخمار
تصویر پرخمار
آنکه خمار بسیار در سر دارد، مست، چشمی که مانند چشم شراب خوردگان باشد، برای مثال در چشم پرخمار تو پنهان فنون سحر / در زلف بی قرار تو پیدا قرار حسن (حافظ - ۷۸۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخراش
تصویر پرخراش
آنچه خراش بسیار دارد، بسیار خراشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرشتاب
تصویر پرشتاب
سریع، چالاک، تند، بی آرام، بی قرار، برای مثال هر آنگه که دانا بود پرشتاب / چه دانش مر او را چه بر سبزه آب (فردوسی - ۷/۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخوراک
تصویر پرخوراک
پرخور، آنکه بسیار غذا بخورد، بسیار خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکرخواب
تصویر شکرخواب
خواب خوش و شیرین، شادخواب، کنایه از خواب سحرگاهی، برای مثال مانعش غلغل گل گشت و شکرخواب صبوح / ورنه گر بشنود آه سحرم بازآید (حافظ - ۴۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخوان
تصویر سرخوان
خواننده ای که پیش خوانی می کند و دیگران ذکر می گویند، مهمان محترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرخواگ
تصویر فرخواگ
قلیه و گوشتابه که بر بالای آن تخم مرغ بریزند و بخورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرخواک
تصویر قرخواک
غرخوک هم آوای برخاک گوشتابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همخواب
تصویر همخواب
هم بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخوابه
تصویر برخوابه
((بَ خا بِ یا بَ))
توشک، تشک، همخوابه، هم بستر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخوان
تصویر سرخوان
((سَ خا))
خواننده ای که به خواندن آغاز کند، کسی که پیش خوانی کند و دیگران ذکر گویند، سرذاکر، فاتحه که بر سر قبر مردگان خوانند
فرهنگ فارسی معین