هشتمین بودا از بیست و چهار بودا که بعقیدۀ بودائیان جنوبی از آدمیان ظهور کردند و بنابر روایات بودائی آنان قوانین بودائی را پیش از ظهور شاکمونی وضع کرده اند
هشتمین بودا از بیست و چهار بودا که بعقیدۀ بودائیان جنوبی از آدمیان ظهور کردند و بنابر روایات بودائی آنان قوانین بودائی را پیش از ظهور شاکمونی وضع کرده اند
پیمودن، پیماینده، پسوند متصل به واژه به معنای طی کننده مثلاً جهان پیما، راه پیما، زمین پیما، پسوند متصل به واژه به معنای نوشنده مثلاً باده پیما، واحد اندازه گیری طول، تقریباً معادل دو یا سه گز
پیمودن، پیماینده، پسوند متصل به واژه به معنای طی کننده مثلاً جهان پیما، راه پیما، زمین پیما، پسوند متصل به واژه به معنای نوشنده مثلاً باده پیما، واحد اندازه گیری طول، تقریباً معادل دو یا سه گز
نام دختر راجۀ سراندیب و آن دختر را راجۀ چتور بگریزانیده بود و در 703 هجری قمری آنگاه که سلطان علاءالدین چتور را تسخیر کرد این دختر را خلاصی داد. دختر مذکور صاحب حسن بیعدیل بوده است و حکایت او را بعض شعرای ایران به نظم و بعضی ادبا به نثر درآورده اند منجمله حسین غزنوی را قصه ای است منظوم بنام قصۀ پدماوتی و نیز رساله ای بنام تحفهالقلوب به نثر باشد و میرضیاءالدین عبرت و غلامعلی عشرت نیز این قصه رابه نظم بزبان اردو ترجمه کرده اند. (قاموس الاعلام)
نام دختر راجۀ سراندیب و آن دختر را راجۀ چتور بگریزانیده بود و در 703 هجری قمری آنگاه که سلطان علاءالدین چتور را تسخیر کرد این دختر را خلاصی داد. دختر مذکور صاحب حسن بیعدیل بوده است و حکایت او را بعض شعرای ایران به نظم و بعضی ادبا به نثر درآورده اند منجمله حسین غزنوی را قصه ای است منظوم بنام قصۀ پدماوتی و نیز رساله ای بنام تحفهالقلوب به نثر باشد و میرضیاءالدین عبرت و غلامعلی عشرت نیز این قصه رابه نظم بزبان اردو ترجمه کرده اند. (قاموس الاعلام)
مصاحبان. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). ندیمان. همنشینان. (ناظم الاطباء). ندماء: امیر عبدالسلام رئیس بلخ را اختیار کرد و از جملۀ ندما بود و به رسولی رفته. (تاریخ بیهقی ص 519). بود از ندمای شه جوانی در هر هنری تمام دانی. نظامی. یکی از ندمای ملک که در آن سال از سفر دریا آمده بود. (گلستان). و از جمله آداب ندمای ملوک یکی آن است. (گلستان). و طایفه ای از ندمای ملک با او یار شدند. (گلستان)
مصاحبان. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). ندیمان. همنشینان. (ناظم الاطباء). ندماء: امیر عبدالسلام رئیس بلخ را اختیار کرد و از جملۀ ندما بود و به رسولی رفته. (تاریخ بیهقی ص 519). بود از ندمای شه جوانی در هر هنری تمام دانی. نظامی. یکی از ندمای ملک که در آن سال از سفر دریا آمده بود. (گلستان). و از جمله آداب ندمای ملوک یکی آن است. (گلستان). و طایفه ای از ندمای ملک با او یار شدند. (گلستان)
یکی از اقوام اصیل آمریکای شمالی که در زوایای شمال غربی بکسیک و در جمهوری آریزونا از جماهیر متفقه جای دارند، مردمانی قوی هیکل و تندرست و دارای تناسب اعضاء کاملند و مقیم در ده باشند و بزراعت اشتغال دارند و ببافتن پاره ای از منسوجات پنبه ای و سبد و زنبیل و ساختن اثاثۀکوچک آشنائی دارند در سوابق ایام مذهب پروتستانی راپذیرفته و راه و رسم زندگی با اروپائیان را آموخته اند ولی در تحت تأثیر این متمدنان مردانشان بدزدی و زنانشان بفحشاء مایل گشته اند، (قاموس الاعلام ترکی)
یکی از اقوام اصیل آمریکای شمالی که در زوایای شمال غربی بکسیک و در جمهوری آریزونا از جماهیر متفقه جای دارند، مردمانی قوی هیکل و تندرست و دارای تناسب اعضاء کاملند و مقیم در ده باشند و بزراعت اشتغال دارند و ببافتن پاره ای از منسوجات پنبه ای و سبد و زنبیل و ساختن اثاثۀکوچک آشنائی دارند در سوابق ایام مذهب پروتستانی راپذیرفته و راه و رسم زندگی با اروپائیان را آموخته اند ولی در تحت تأثیر این متمدنان مردانشان بدزدی و زنانشان بفحشاء مایل گشته اند، (قاموس الاعلام ترکی)
از روحانیان بودائی که بقرن هشتم میلادی در ناحیۀ اودیانا که امروز دردستان نامند، ولادت یافت و بر طریقۀ یوگاچاریا ازمذاهب تنترائی میرفت. پادشاه تبت موسوم به تیسرنگ دتسان (از 723 تا 736 میلادی) وی را به تبت خواند و او طریقۀ عرفانی باطلی از بودائی در این کشور انتشار داد. وی در میان اهل تبت جزوخدایان درآمده و بمنزله بودای دوم پرستیده میشود
از روحانیان بودائی که بقرن هشتم میلادی در ناحیۀ اودیانا که امروز دردستان نامند، ولادت یافت و بر طریقۀ یوگاچاریا ازمذاهب تنترائی میرفت. پادشاه تبت موسوم به تیسرنگ دتسان (از 723 تا 736 میلادی) وی را به تبت خواند و او طریقۀ عرفانی باطلی از بودائی در این کشور انتشار داد. وی در میان اهل تبت جزوخدایان درآمده و بمنزله بودای دوم پرستیده میشود
در ترکیب بجای پیماینده آید بمعانی ذیل: پیدا کننده اندازه هر چیز اندازه گیرنده اشیا سنجنده کیال: زمین پیمای سخن پیمای، راه رونده طی کننده: آسمان پیمای بحر پیمای جهان پیمای راه پیمای رود پیمای، نوشنده خورنده باده پیمای قدح پیمای جام پیمای
در ترکیب بجای پیماینده آید بمعانی ذیل: پیدا کننده اندازه هر چیز اندازه گیرنده اشیا سنجنده کیال: زمین پیمای سخن پیمای، راه رونده طی کننده: آسمان پیمای بحر پیمای جهان پیمای راه پیمای رود پیمای، نوشنده خورنده باده پیمای قدح پیمای جام پیمای
جمع قدیم. یا قدماء خمسه. در میان فلاسفه یونان کسانی بودند که قایل به پنج مبدا قدیم برای عالم وجود بودند: باری تعالی نفس هیولی دهر و خلا و بتعبیر دیگر: باری تعالی نفس کلیه هیولای اولی مکان و زمان مطلق
جمع قدیم. یا قدماء خمسه. در میان فلاسفه یونان کسانی بودند که قایل به پنج مبدا قدیم برای عالم وجود بودند: باری تعالی نفس هیولی دهر و خلا و بتعبیر دیگر: باری تعالی نفس کلیه هیولای اولی مکان و زمان مطلق