جدول جو
جدول جو

معنی پدمه

پدمه((پَ مِ))
بهره، نصیب، غذا یا میوه ای که از یک مهمانی با خود بیاورند، هر چیز پیچیده در دستمال
تصویری از پدمه
تصویر پدمه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پدمه

پدمه

پدمه
بهره، حصه، طعامی که در سفره یا دستمال ببندند و از جایی به جای دیگر ببرند
پدمه
فرهنگ فارسی عمید

پدمه

پدمه
حصه. بهره، پدرزه. زله، و هر چیز را گویند که در لنگی و یا رومالی بسته باشند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پخمه

پخمه
شخص کودن و نفهمبی عرضه ساده ابله پیه چلمن غبی: (این مردهای بی نور و پخمه برای زندگانی حاجی های بازار بزارهالله مناسب ترند) (دشتی)
پخمه
فرهنگ لغت هوشیار