جدول جو
جدول جو

معنی پخسیده - جستجوی لغت در جدول جو

پخسیده
(پَ دَ / دِ)
پژمرده. (غیاث اللغات). پژمریده، ترنجیده. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
پخسیده
پژمرده، ترنجیده
تصویری از پخسیده
تصویر پخسیده
فرهنگ لغت هوشیار
پخسیده
((پَ دِ))
پژمرده
تصویری از پخسیده
تصویر پخسیده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بخسیده
تصویر بخسیده
پژمرده، رنجیده، گداخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخچیده
تصویر پخچیده
کوفته شده، پهن شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاسیده
تصویر پاسیده
پاس داشته، نگهبانی شده، لمس شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخسیدن
تصویر پخسیدن
پژمردن، رنجیدن، گداختن، بخسیدن، بخس، پخس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
ازهم دررفته، پوده شده در اثر کهنگی و فرسودگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخشیده
تصویر پخشیده
کوفته شده، پهن شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسیده
تصویر پرسیده
پرسش شده، سؤال شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخشیده
تصویر پخشیده
پهن شده کوفته شده پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
چین چین شدن پوست از آتش و حرارت و تپش و مانند آن، پژمردگان از غم آسیب زخم تبش و جز آن تافتن دل از غم تهیدستی پژمرده شدن، پژمرانیدن پخسانیدن، فراهم ترنجانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخچیده
تصویر پخچیده
پهن و کوفته شده پخش و برابر با زمین شده پخچوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخسیده
تصویر بخسیده
گداخته مذاب، پژمرده، رنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسیده
تصویر پرسیده
سئوال شده، مسئول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
متخلخل و سبک شده بر اثر طول زمان یا علتی دیگر، عفن متعفن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسیده
تصویر پرسیده
((پُ دِ))
سؤال شده، مسئول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پخسیدن
تصویر پخسیدن
((پَ دَ))
پژمردن. نک بخسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاسیده
تصویر پاسیده
((دِ))
نگاهبانی شده، پاس داشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخسیده
تصویر بخسیده
((بَ دِ))
گداخته، پژمرده، رنجیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پخشیده
تصویر پخشیده
((پَ دِ))
پهن شده، کوفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
فاسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
Shabbily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
de manière négligée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
in modo trasandato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
อย่างสะเพร่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
slordig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
de manera desaliñada
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
niedbale
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
de maneira descuidada
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
破旧地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
недбало
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
zerlumpt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
поношенно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
secara ceroboh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی