معنی پخسیدن پخسیدن پَخسیدَن پژمردن، رنجیدن، گداختن، بخسیدن، بخس، پخس پژمردن، رنجیدن، گداختن، بخسیدن، بخس، پخس تصویر پخسیدن فرهنگ فارسی عمید