جدول جو
جدول جو

معنی پتج - جستجوی لغت در جدول جو

پتج
کودک تازه پا گرفته که قادر باشد به دنبال مادر خود راه برود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پتک
تصویر پتک
وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، کدین، خایسک، پکوک، کوبن، برای مثال بفرمود کآهنگران آورید / مس و روی و پتک گران آورید (فردوسی۴ - ۱۸۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنج
تصویر پنج
عدد بعد از چهار، «۵ »
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتی
تصویر پتی
تهی، خالی
برهنه، لخت، عریان، اوروت، ورت، لوت، لچ، رت، متجرّد، غوشت، لاج، تهک، عور، عاری، معرّیٰ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتر
تصویر پتر
تکۀ فلز یا چیز دیگر که بر روی آن طلسم یا تعویذ بنویسند، برای مثال چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی - ۱۶۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتو
تصویر پتو
پارچۀ ضخیم به اندازۀ لحاف که از پشم یا پنبه بافته می شود و بیشتر در موقع خواب روی خود می اندازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتک
تصویر پتک
نوار پهن که چوپانان و دهقانان و بعضی مردم به ساق پای خود می پیچند، مچ پیچ، پاپیچ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پفج
تصویر پفج
آب دهان، خیو، خدو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتت
تصویر پتت
توبه، استغفار، توبه نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتو
تصویر پتو
جای رو به آفتاب، آفتاب گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پته
تصویر پته
بلیت، ورقۀ جواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخج
تصویر پخج
پهن پخش پخچ پخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتج
تصویر رتج
درماندن سخنران در سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پته
تصویر پته
جواز، بلیط، گذرنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتو
تصویر پتو
نوعی منسوج پشمین
فرهنگ لغت هوشیار
نوار پهن که سربازان و چارپاران و بعضی مردم بساق پاپیچندمچ پیچ پاپیچ، کرکهای بسیار ریز و درهم تافته در روی بعضی از اندامهای گیاهی خصوصا برگ و گل و ساقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتت
تصویر پتت
توبه، استغفار
فرهنگ لغت هوشیار
نوار پهن که سربازان و چارپاران و بعضی مردم بساق پاپیچندمچ پیچ پاپیچ، کرکهای بسیار ریز و درهم تافته در روی بعضی از اندامهای گیاهی خصوصا برگ و گل و ساقه. چکش بزرگ فولادین که آهنگران بدان آهن و پولاد و مانند آن کوبند آهن کوب کوبن کوبیازه مرزبه گزینه پکوک
فرهنگ لغت هوشیار
عدد پس از چهار و پیش از شش عدد (چهار بعلاوه یک) نماینده آن در ارقام هندی (5) است خمس خمسه، حواس خمسه، حواس خمسه (سامعه و باصره و ذایقه و لامسه و شامه)، پنجه چنگال گربه بصورتم پنج زد. یا اصل پنج. حقیقت انسانی نفحه الهی که در کالبد انسان دمیده شده. مخلوطی از مسکری سخت قوی با اجزای دیگر مانند آب لیمو و قند و چای و جز آن. وجب وژه شبر
فرهنگ لغت هوشیار
هندی یا برگرفته از هندی فسونک: تو پال یا چوب که برروی آن افسون نویسند تنکه طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را گویند که در آن اسما و طلسمات و تعویذ نقش کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تهی خالی بی خورش ساده تنها: نان پتی، برهنه روت لخت عور: پاپتی، آشکار. یا دوغ پتی. دوغ بی کره و روغن و بسیار آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پفج
تصویر پفج
آب دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پمج
تصویر پمج
گونه ای خرما در جیرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتخ
تصویر پتخ
مبهوت، متحیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج
تصویر پنج
((پَ))
عدد پس از چهار و پیش از شش، حواس خمسه، پنجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتی
تصویر پتی
((پَ))
خالی، ساده، برهنه، لخت، آشکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتو
تصویر پتو
((پَ تُ))
پرتو، موضعی را گویند از کوه و غیر آن که پیوسته آفتاب در آن بتابد، مقابل نسر، نسار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتو
تصویر پتو
((پَ))
نوعی روانداز که به جای لحاف به هنگام خواب بر روی کشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتک
تصویر پتک
((پَ تَ))
نوار پهنی که بعضی مردم مانند چوپانان یا سربازان به ساق پا پیچند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتک
تصویر پتک
((پُ))
چکش بزرگ فولادین که آهنگران با آن آهن و پولاد و مانند آن را کوبند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتر
تصویر پتر
((پَ تَ))
قطعه ای از طلا، نقره، مس، برنج و مانند آن که بر روی آن طلسمات و تعویذ نقش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پفج
تصویر پفج
((پَ))
بفج، کف دهان، خیو، خدو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیج
تصویر پیج
((پِ))
عمل فراخواندن کسی، معمولاً به طور مکرر، برای مراجعه فوری، پی جویی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پته
تصویر پته
((پَ تِ))
پروانه عبور، جواز، بندی که در جوی ها درست کنند تا آب را نگه دارد، کاغذ مقوایی یا مهره فلزی که به جای پول به کار می رفته
پته کسی را روی آب انداختن: کنایه از راز کسی را فاش کردن، رسوا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پنج
تصویر پنج
Five
دیکشنری فارسی به انگلیسی