در تداول عامه، ساده. تنها. تهی. خالی. بی خورش. خشک. کفْت ْ: نان پتی، قفار. نان تهی. نان خالی. خبز کفت. (منتهی الارب). آب ِ پتی، آب ِ تهی. آب ِ خالی. آب ِ محض. دوغ پتی، دوغ بی کره و روغن و بسیار آب، برهنه. عور. روت: پاپتی. - قلیه پتی، جیروویر، جَغوربَغور. حسرهالملوک. و آن طعامی است فقرا را از رودۀ خردکرده که با روغن و پیاز سرخ کنند و سرکه بر آن مزید کنند. و گاه از جگر خردکرده سازند. ، آشکار