نام گیاه و گل آن با برگ های درشت و ستبر و شاخه های کوتاه که از میان آن ها ساقه ای به بلندی ۲۰ سانتی متر بالا می رود و بر سر آن گل های زیبا به رنگ های مختلف سرخ، زرد و سفید شکفته می شود و بر چند نوع است، گل نوروز، زهر الرّبیع، پریمور، پریمولا
نام گیاه و گل آن با برگ های درشت و ستبر و شاخه های کوتاه که از میان آن ها ساقه ای به بلندی ۲۰ سانتی متر بالا می رود و بر سر آن گل های زیبا به رنگ های مختلف سرخ، زرد و سفید شکفته می شود و بر چند نوع است، گُلِ نُوروز، زَهرُ الرَّبیع، پِریمُور، پِریمولا
پاپیتال، گیاهی با گل های سبز و میوۀ سیاه که به درخت و سایر اشیای مجاور خود می پیچد و بالا می رود، شاخه های آن به هر جا بچسبد ریشه های فرعی تولید می کند، عشقه، لوک، جلبوب، دارسج، ازفچ، غساک، لبلاب، نیژ، نویچ، بدسگان، سن، فژغند، فرغند
پاپیتال، گیاهی با گل های سبز و میوۀ سیاه که به درخت و سایر اشیای مجاور خود می پیچد و بالا می رود، شاخه های آن به هر جا بچسبد ریشه های فرعی تولید می کند، عَشَقه، لوک، جلبوب، دارسج، ازفچ، غساک، لبلاب، نیژ، نویچ، بدسگان، سَن، فژغند، فرغند
چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
بلز، مهندس و طبیعی دان و فیلسوف و نویسندۀ فرانسه، مولد بسال 1623م، 1032/ هجری قمری در شهر کلرمونت فراند، و وفات در سنۀ 1662م، 1072/ از هجری قمری اوان کودکی آثار ذکاء و فطنت در وی پدیدار بود چنانکه بقول خواهرش (ژیلبرت) در دوازده سالگی بدون استعانت از کتابی اولین قضایای هندسۀ اقلیدس بشناخت و در شانزده سالگی رساله ای در باب قطع مخروطات نوشت که مایۀ اعجاب دکارت شد، و در هجده سالگی ماشین محاسبه را اختراع کرد و قوانین ثقل هوا و موازنۀ سوائل و مثلثات ریاضی و حساب اتفاقات و ضغطۀ مائی و غیره از مبتکرات اوست، آثار وی با سادگی و استحکام کلام همراه است و ازینروی در صف اول نثرنویسان فرانسه بشمار آمده است ژیلبرت، خواهر بزرگ بلز پاسکال مشهور به مادام پریه وی رساله ای در ترجمه حیات بلز پاسکال دارد، مولد او بسال 1620م، 1209/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1687م، 1098/ هجری قمری ژاکلین، خواهر بلز پاسکال، پیرو عقیدۀ ژانسنیسم، مولد او در کلرمون بسال 1625م، 1034/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1661م، 1071/ هجری قمری گی د کرم، آنتی پاپ (باباالدجّال) از سال 1164 تا 1168م، 559/ تا 563 هجری قمری
بلز، مهندس و طبیعی دان و فیلسوف و نویسندۀ فرانسه، مولد بسال 1623م، 1032/ هجری قمری در شهر کلرمونت فراند، و وفات در سنۀ 1662م، 1072/ از هجری قمری اوان کودکی آثار ذکاء و فطنت در وی پدیدار بود چنانکه بقول خواهرش (ژیلبرت) در دوازده سالگی بدون استعانت از کتابی اولین قضایای هندسۀ اقلیدس بشناخت و در شانزده سالگی رساله ای در باب قِطع مخروطات نوشت که مایۀ اعجاب دکارت شد، و در هجده سالگی ماشین محاسبه را اختراع کرد و قوانین ثقل هوا و موازنۀ سوائل و مثلثات ریاضی و حساب اتفاقات و ضغطۀ مائی و غیره از مبتکرات اوست، آثار وی با سادگی و استحکام کلام همراه است و ازینروی در صف اول نثرنویسان فرانسه بشمار آمده است ژیلبرت، خواهر بزرگ بلز پاسکال مشهور به مادام پریه وی رساله ای در ترجمه حیات بلز پاسکال دارد، مولد او بسال 1620م، 1209/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1687م، 1098/ هجری قمری ژاکلین، خواهر بلز پاسکال، پیرو عقیدۀ ژانسنیسم، مولد او در کلرمون بسال 1625م، 1034/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1661م، 1071/ هجری قمری گی دُ کرم، آنتی پاپ (باباالدجّال) از سال 1164 تا 1168م، 559/ تا 563 هجری قمری
عام اوّل، پار، سال گذشته، عام ماضی، و رجوع به پار ... شود: گر دگرگون بود حالت پارسال چونکه دیگر گشت باز امسال حال، ناصرخسرو، - امثال: پارسال دوست امسال آشنا، چونکه آید سال نو گوئی دریغ از پارسال، سال به سال دریغ از پارسال، رجوع به امثال و حکم شود
عام ِ اوّل، پار، سال گذشته، عام ماضی، و رجوع به پار ... شود: گر دگرگون بود حالت پارسال چونکه دیگر گشت باز امسال حال، ناصرخسرو، - امثال: پارسال دوست امسال آشنا، چونکه آید سال نو گوئی دریغ از پارسال، سال به سال دریغ از پارسال، رجوع به امثال و حکم شود
در ترجمه یمینی چ طهران در دو موضع آمده و ظاهراً بمعنی حاکم یا مرزبان است: پروچال آن جایگاه مستعد کار نشسته. چون پروچال ایشان را بر روی آب بدید پنج فیل بافوجی از مردان کار به مدافعت ایشان فرستاد. و در نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف این کلمه به دو صورت بروجیبال و تروچیپال آمده است
در ترجمه یمینی چ طهران در دو موضع آمده و ظاهراً بمعنی حاکم یا مرزبان است: پروچال آن جایگاه مستعد کار نشسته. چون پروچال ایشان را بر روی آب بدید پنج فیل بافوجی از مردان کار به مدافعت ایشان فرستاد. و در نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف این کلمه به دو صورت بروجیبال و تروچیپال آمده است
پایمال، بپای سپرده، از میان رفته، زبون، خوار، ذلیل، (شعوری)، پامال شدن و پایمال کردن، پایمال شدن و پایمال کردن، زیر پاشدن و زیر پا کردن، از میان رفتن و از میان بردن
پایمال، بپای سپرده، از میان رفته، زبون، خوار، ذلیل، (شعوری)، پامال شدن و پایمال کردن، پایمال شدن و پایمال کردن، زیر پاشدن و زیر پا کردن، از میان رفتن و از میان بردن
گودالی که جولاهان وقت بافتن، پای در آن آویزند، پاچامه: بلوح پای و بپاچال و قرقره بکره بنایژه بمکوک و بتاروپود ثیاب، خاقانی، ، گوی که استادان بقال و نانوا و آشپز در آن ایستند و چیزی فروشند، گودالی که شیر در آن گرد کنند فروختن را
گودالی که جولاهان وقت بافتن، پای در آن آویزند، پاچامه: بلوح پای و بپاچال و قرقره بکره بنایژه بمکوک و بتاروپود ثیاب، خاقانی، ، گوی که استادان بقال و نانوا و آشپز در آن ایستند و چیزی فروشند، گودالی که شیر در آن گرد کنند فروختن را
لگدکوب، پی خسته، مدعوس، پی سپر، خراب، (غیاث اللغات) نیست و نابود: سواران همی گشته بی توش و هال پیاده زپیلان شده پایمال، اسدی، چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی چه اوفتاد که دست جفا برآوردی، خاقانی، ، پائین پای، صف نعال: تارک گردونت اندر پایمال ابلق ایامت اندر پایگاه، انوری، - پایمال کردن، سپردن زیر پای، پاسپر کردن، پی سپر کردن، پی خسته کردن، لگدکوب کردن، له کردن در زیر پای، پامال کردن، توطؤ، توطئه، تکتکه، بسا نام نیکوی پنجاه سال که یک کار زشتش کند پایمال، سعدی، - امثال: زور حق را پایمال کند، الحکم لمن غلب، فرمان چیره راست
لگدکوب، پی خسته، مَدعوس، پی سپر، خراب، (غیاث اللغات) نیست و نابود: سواران همی گشته بی توش و هال پیاده زپیلان شده پایمال، اسدی، چه کرده ام که مرا پایمال غم کردی چه اوفتاد که دست جفا برآوردی، خاقانی، ، پائین پای، صف نعال: تارک گردونت اندر پایمال ابلق ایامت اندر پایگاه، انوری، - پایمال کردن، سپردن زیر پای، پاسپر کردن، پی سپر کردن، پی خسته کردن، لگدکوب کردن، له کردن در زیر پای، پامال کردن، توطؤ، توطئه، تکتکه، بسا نام نیکوی پنجاه سال که یک کار زشتش کند پایمال، سعدی، - امثال: زور حق را پایمال کند، الحکم لمن غلب، فرمان چیره راست
سر دسته گیاهان تیره پامچال و جزو رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ است. گیاهی است کوچک و علفی برگهایش نسبه پهن و در سطح زمین گسترده میشود و از وسط برگهای مسطح آن ساقه هایی که منحصرا بگل ختم میشوند خارج می گردد
سر دسته گیاهان تیره پامچال و جزو رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ است. گیاهی است کوچک و علفی برگهایش نسبه پهن و در سطح زمین گسترده میشود و از وسط برگهای مسطح آن ساقه هایی که منحصرا بگل ختم میشوند خارج می گردد
قانونی در باب انتقال فشار در سیالات (مایعات و گازها)، هر فشاری که بر نقطه ای از یک جسم سیال که در حال تعادل است وارد شود عیناً به همه اجزای آن سیال منتقل می شود. (برگرفته از نام بلز پاسکال ریاضی دان، فیزیکدان و نویسنده فرانسوی)
قانونی در باب انتقال فشار در سیالات (مایعات و گازها)، هر فشاری که بر نقطه ای از یک جسم سیال که در حال تعادل است وارد شود عیناً به همه اجزای آن سیال منتقل می شود. (برگرفته از نام بلز پاسکال ریاضی دان، فیزیکدان و نویسنده فرانسوی)