معنی پرملال - فرهنگ فارسی عمید
معنی پرملال
- پرملال
- آنچه باعث دل تنگی و رنج و اندوه بسیار شود
تصویر پرملال
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرملال
پر ملال
- پر ملال
- تلخناک پر دردسر که ملال و گرفتگی بسیار آرد که بسیار بستوه آرد
فرهنگ لغت هوشیار
ارمغال
- ارمغال
- ریزش اشک، راه افتادن آب دهان، چکیدن روغن ازگوشت بریان، بانگ برداشتن، پراکنده شدن شتران، به پوستی
فرهنگ لغت هوشیار
پامچال
- پامچال
- نوعی گیاه که دارای برگهای درشت و شاخه های کوتاه که میان آن ساقه ای به بلندی بیست سانتیمتر بالا میرود
فرهنگ لغت هوشیار