جدول جو
جدول جو

معنی پادم - جستجوی لغت در جدول جو

پادم
تور ماهیگیری در ساحل کم عمق دریا با قیم های چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سادم
تصویر سادم
اندوهگین، پشیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قادم
تصویر قادم
آینده، مسافری که از سفر برگردد، پیشرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادام
تصویر پادام
پای دام، تله، دام، نوعی دام که از موی دم اسب درست کنند و در زمین بگسترانند تا پای پرندگان در آن گیر کند، مرغی که صیاد در کنار دام ببندد تا مرغان دیگر به هوای او در دام بیفتند، هر نوع حیله و نیرنگی که برای فریب دادن کسی به کار ببرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادرم
تصویر پادرم
تودۀ مردم، رعیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هادم
تصویر هادم
ویران کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نادم
تصویر نادم
پشیمان، آنکه از کاری که کرده شرمگین و ناخشنود باشد و نخواهد آن کار را تکرار کند
فرهنگ فارسی عمید
شاگرد دکان یا کارگاه که در پی کارهای مختلف سرپایی فرستاده می شود، خانه شاگرد، کسی که برای انجام دادن کاری دوندگی کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاردم
تصویر پاردم
تسمۀ عقب پالان که روی ران ستور در زیر دم قرار می گیرد، رانکی، قشقون، پال دم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاده
تصویر پاده
گله، رمه، گلۀ گاو و خر، برای مثال ماده گاوان پاده اش هر یک / شاه پرور بود چو برمایون (فرالاوی - شاعران بی دیوان - ۴۱)، چراگاه، چوب دستی ستبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خادم
تصویر خادم
خدمت کننده، خدمتگزار، نوکر، خدمتکار، کنایه از مطیع، در تصوف کسی که در خانقاه به درویشان خدمت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هادم
تصویر هادم
شکننده و ویران کننده بنا، خراب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادم
تصویر نادم
پشیمان، خجل و شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لادم
تصویر لادم
زننده، سیلی زننده، پینه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
باز گردنده، سال آینده، پیشرو آینده، مسافری که از سفر باز آید، پیشرو، جمع قدم و قدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خادم
تصویر خادم
خدمتکار، پرستار، نوکر، چاکر، گماشته، ملازم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادم
تصویر بادم
بادام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادر
تصویر پادر
لاتینی کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاندم
تصویر پاندم
نام جشنهائی در یونان قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالدم
تصویر پالدم
پاردم
فرهنگ لغت هوشیار
دونده باپا پاکار پاکار، کسی که در مشاغل مختلف پی فرمانهای متعدد میرود چون پا دو مغازه پادو نانوایی، در حمامهای قدیم کسی که پس از ورود مشتری کفش ویرا زیر سکو میگذاشت و لنگی برای او پهن میکرد و لنگ دیگر بدو میداد تا ببندد و داخل حمام گرم شود
فرهنگ لغت هوشیار
دامی که از موی دم اسب درست میکنند و بر راه پرندگان مینهند تله دام، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر بهوای او در دام افتند خروهه ملواح
فرهنگ لغت هوشیار
چرمی که بر زین یا پالان میدوزند و زیر دم اسب یا پس ران چارپا میاندازند رانکی قشقون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاده
تصویر پاده
چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سادم
تصویر سادم
پشیمان، اندوهگین، غمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادم
تصویر نادم
((د))
پشیمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هادم
تصویر هادم
((دِ))
نابود کننده، ویران کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پادام
تصویر پادام
دامی که از موی دم اسب برای گرفتن پرندگان درست می کنند، پرنده ای که نزدیک دام می بندند تا پرندگان دیگر به هوای او در دام بیفتند، حیله، نیرنگ، پایدام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قادم
تصویر قادم
((دِ))
آینده، مسافری که از سفر بازآید، پیشرو. (? (قاذورات جمع قاذوره. پلیدی ها، نجاست ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خادم
تصویر خادم
((دِ))
خدمتگزار، مستخدم، جمع خدّام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پادو
تصویر پادو
گماشته، کسی که پی فرمان ها می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاده
تصویر پاده
((دِ))
گله گاو و خر، چراگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاردم
تصویر پاردم
((دُ))
چرمی که بر عقب زین یا پالان می دوزند و زیر دم اسب می اندازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نادم
تصویر نادم
پشیمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خادم
تصویر خادم
پیشکار
فرهنگ واژه فارسی سره