افلاس تهیدستی: زنا داشت هر کو نراند مراد فرو مانده باشد نه پرهیزگار. (عنصری)، مفلس تهیدست بی نوا: (بحکم آنک مردم جهان بیشترین درویش بودند و ناداشت... او رات بع بسیار جمع شد،)، نوعی از گدایان که بر در دکانها میرفتند و چیزی می طلبیدند و اگر بایشان نمیدادند گوشت اعضای خود را می بریدند کنگر: شوخی ناداشت زجلاد بیش کوتن غیری برد این جان خویش. (امیرخسرو)، بی شرم بی حیا بی همه چیز، بی اعتقادافلاس تهیدستی: زنا داشت هر کو نراند مراد فرو مانده باشد نه پرهیزگار. (عنصری)، مفلس تهیدست بی نوا: (بحکم آنک مردم جهان بیشترین درویش بودند و ناداشت... او رات بع بسیار جمع شد،)، نوعی از گدایان که بر در دکانها میرفتند و چیزی می طلبیدند و اگر بایشان نمیدادند گوشت اعضای خود را می بریدند کنگر: شوخی ناداشت زجلاد بیش کوتن غیری برد این جان خویش. (امیرخسرو)، بی شرم بی حیا بی همه چیز، بی اعتقاد