- پاتوه
- پاتابه
معنی پاتوه - جستجوی لغت در جدول جو
- پاتوه
- چارق، نوعی کفش چرمی با بندها و تسمه های دراز که بندهای آن به ساق پا پیچیده می شود، چارغ، شمل، شم، پاتابه، پای تابه، پالیک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاطوق: ترکی گرد گاه، پا درفش نیشمک پای علم جایی که رایت و درفش را نصب کنند، محل گرد آمدن، محل اجتماع لوطیان در بعضی شهرهای ایران، روز عاشورا دسته های بعضی محلات ممتاز توغ را حرکت دهند. زیر و اطراف توغ را (پاتوغ) گویند پاتوق پاطوق
پاطوق: ترکی گرد گاه، پا درفش نیشمک پای علم جایی که رایت و درفش را نصب کنند، محل گرد آمدن، محل اجتماع لوطیان در بعضی شهرهای ایران، روز عاشورا دسته های بعضی محلات ممتاز توغ را حرکت دهند. زیر و اطراف توغ را (پاتوغ) گویند پاتوق پاطوق
پاتیله
پاتابه
خطوط باریکی که از تابیدن نور پیدا میشود
تیر پرتابی
پارت، پهلو
پارت، پهلو
پاتیل، دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس
شعاع ها یا خط های باریکی که از تابش نور پیدا شود
جایی که کسی معمولاً ساعت های بیکاری خود را در آن می گذراند، جایی که پرچم را نصب کنند و گروهی دور آن جمع شوند، پای علم
فرانسوی پوت (قلیه ای که از جگر سازند)
ترکی تاپو از آوند ها (ظروف)
ظرف گلی بزرگ که گندم یا جو در آن بریزند، خانۀ عطارد، خانۀ مریخ