معنی پاتله پاتله (تِ لَ / لِ) پاتیل. پاتیله. دیگ حلوائیان. دیگ دهان فراخ حلواپزی. لوید. تیان. طنجیر: روز به آکنده شدم یافتم آخر چون پاتلۀسفلگان. ابوالعباس. و رجوع به پاتیل و پاتیله شود لغت نامه دهخدا