جدول جو
جدول جو

معنی پاتله

پاتله((تِ لِ))
دیگ بزرگ مسی، دیگ خزانه حمام، پاتیل
تصویری از پاتله
تصویر پاتله
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاتله

پاتله

پاتله
پاتیل. پاتیله. دیگ حلوائیان. دیگ دهان فراخ حلواپزی. لوید. تیان. طنجیر:
روز به آکنده شدم یافتم
آخر چون پاتلۀسفلگان.
ابوالعباس.
و رجوع به پاتیل و پاتیله شود
لغت نامه دهخدا

پاتوه

پاتوه
چارُق، نوعی کفش چرمی با بندها و تسمه های دراز که بندهای آن به ساق پا پیچیده می شود، چارُغ، شَمَل، شُم، پاتابِه، پای تابِه، پالیک
پاتوه
فرهنگ فارسی عمید