جدول جو
جدول جو

معنی پاترکل - جستجوی لغت در جدول جو

پاترکل(رُ)
یکی از ابطال یونان، دوست اخیلوس که در جنگ ’ترواده’ حضور داشت و آنگاه که اخیلوس از آگاممنون برنجید و دست از جنگ بداشت و به خیمۀ خویش بازگشت، وی سلاح اخیلوس بپوشید و بجنگ مردم ترواده شتافت و در جنگ با هکتور کشته شد و اخیلوس به انتقام وی به یاری یونانیان بار دیگر بجنگ درآمد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پادرگل
تصویر پادرگل
کسی که پایش در گل فرورفته، کنایه از شخص گرفتار، درمانده، شرمسار و خجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماترک
تصویر ماترک
اموالی که از مرده باقی مانده باشد، ارث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس
پاتیل شدن: پاتیلی شدن، کنایه از مست مست شدن و از پا درآمدن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ سَ)
پاترس. با رفتن صرف شود و پاترسک رفتن بمعنی تهدید کردن اطفال و زیردستان است
لغت نامه دهخدا
(رُ سِ)
ژزف. نقّاش جنگها و کنده کار فرانسوی که پردۀ نقاشی (فتح لوئی چهاردهم) ، ازاوست مولد بسال 1646م. / 1055 هجری قمری در برینیون. ووفات در سنۀ 1704م. / 1115 هجری قمری پسرش نیز نقاش وهمنام پدر بود (1688-1725 م. 1099/-1165 هجری قمری)
پیر. برادرزادۀژزف پارﱡسل نقاش معروف فرانسوی. مولد بسال 1670م. 1080/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1739م. 1151/ ه. ق
لغت نامه دهخدا
(کِ)
ویلیام. امیرالبحر انگلیسی مولد المینتون هال بسال 1781 م. / 1195 هجری قمری و وفات بسال 1866 م. 1282/ ه. ق
لغت نامه دهخدا
(کِ)
ادارۀ مدعی عمومی. دادسرا، محوطه ای از بورس که دلالان هنگام داد و ستددر آنجا گرد آیند، مجموع دلالان بورس
لغت نامه دهخدا
(نِ)
شارل استوارت. سائس ایرلاندی، پیشوای نهضتی بر ضد مالکین انگلستان و یکی از مدافعین سیاست هم رول. ولادت او بسال 1846م. / 1262 هجری قمری و وفات در سنۀ 1891م. / 1308 هه. ق
لغت نامه دهخدا
شهری است در یونان (مره) دارای 64000 تن سکنه، واقع در کنار خلیجی به همین نام بساحل ایونی و انگور کرنت از آنجاست
لغت نامه دهخدا
ظرف بزرگ مسین و جز آن که دهانۀآن فراختر از شکم است و در آن چغندر و آشهای بزرگ وفرنی و امثال آن پزند، پاتیله، تیان، طنجیر، لوید، و رجوع به پاتیله و پاتله شود، (در حمام) ظرف بزرگ مسین با دهانۀ فراخ که زیر خزانه گذارند و از بن آن آتش کنند تا آب خزانه گرم شود، تیان،
- پاتیل شدن، در تداول عوام، خفتن و بی خبری بعلت مستی و سکر
لغت نامه دهخدا
(تِ سُ)
شهری است در اتازونی واقع در ایالت نیوجرزی دارای 145000 تن سکنه و صنعت ابریشم بافی دارد
لغت نامه دهخدا
پاتریک (سن پاتریس)، نخستین کشیش اعظم و رئیس روحانی ایرلند، مولد او بسال 377 میلادی در جوار دمبارتن و وفات 460م، و ذکران وی بهفدهم ماه مرسه (مارس) است
لغت نامه دهخدا
دریاچه ای به ایتالیا نزدیک خلیج گائت که بوسیلۀ تنگه ای بدان متصل شود، این دریاچه دارای هفت هزار گز طول و سه هزار گز عرض است و ماهی بسیار دارد، خرابۀ لیترنوم و قبر سیپیون در کنار آن است
لغت نامه دهخدا
یوهان راینهولد، سپاهی و سائس معروف از مردم لیونی ازصاحب منصبان پطر کبیر، مولد بسال 1660م، مطابق 1071 هجری قمری و وفات بسال 1707م، مطابق با 1119 هجری قمری
لغت نامه دهخدا
(تِ نُ)
ناحیه ای است در ایالت کاتان واقع در جزیره صقلیّه (سیسیل) دارای 17354 تن سکنه و چشمه های آب معدنی و نمک
لغت نامه دهخدا
عنوان مشاورین محرم امپراتوران روم، این رتبه که مادام العمری بود بعهد قسطنطین ایجاد شد
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاتروی
تصویر پاتروی
فرانسوی گشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاترسک
تصویر پاترسک
پا ترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادرگل
تصویر پادرگل
آنکه پایش در میان گل و خاک است، گرفتار، خجل شرمسار
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه بجا مانده برجای مانده، آنچه از مرده بجای ماند، میراث، ارث، ترکه آنچه که از کسی (مخصوصا مرده) بجای مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پترول
تصویر پترول
فرانسوی نفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتکل
تصویر پرتکل
محضر، تشریفات
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی داد سرا دادستانی اداره مدعی عمومی دادسرا. توضیح سابقا در محاکم فرانسه محل مدعیان عمومی و صاحبان دعا وی را در جایی پایین تر از هیئت قضات تعیین میکرده اند. از این رو آن اداره و دادگاه بنام پارکه نامیده شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتریس
تصویر پاتریس
لقب مشاوران مخصوص امپراتوران روم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتال
تصویر پاتال
پیر ناتوان: از این پیر و پاتالها کاری ساخته نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارکت
تصویر پارکت
((کِ))
کف پوش چوبی، چوب فرش (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
سیاه مست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
دیگ بزرگ مسی، دیگ خزانه حمام، پاتله
فرهنگ فارسی معین
((تَ))
ترساندن اطفال و زیردستان برای بازداشتن از کاری یا واداشتن به کاری، پاترسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاتال
تصویر پاتال
پیر، ناتوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماترک
تصویر ماترک
((تَ رَ))
میراث، آنچه که از شخص مرده به جا می ماند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارکه
تصویر پارکه
((کِ))
دادسرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماترک
تصویر ماترک
وامانده
فرهنگ واژه فارسی سره
عقب سر، عقب مانده، با ناهنجاری و مشکل مواجه شدن، گوشت راسته ی گوسفند، نام مکانی در خانقاه پی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی