جدول جو
جدول جو

معنی پاتیل

پاتیل
دیگ بزرگ مسی، دیگ خزانه حمام، پاتله
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاتیل

پاتیل

پاتیل
دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس
پاتیل شدن: پاتیلی شدن، کنایه از مستِ مست شدن و از پا درآمدن
پاتیل
فرهنگ فارسی عمید

پاتیل

پاتیل
ظرف بزرگ مسین و جز آن که دهانۀآن فراختر از شکم است و در آن چغندر و آشهای بزرگ وفرنی و امثال آن پزند، پاتیله، تیان، طنجیر، لوید، و رجوع به پاتیله و پاتله شود، (در حمام) ظرف بزرگ مسین با دهانۀ فراخ که زیر خزانه گذارند و از بن آن آتش کنند تا آب خزانه گرم شود، تیان،
- پاتیل شدن، در تداول عوام، خفتن و بی خبری بعلت مستی و سکر
لغت نامه دهخدا

پاتیلی

پاتیلی
(قلمکار) در اصطلاح قلمکار سازان اصفهان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار