جدول جو
جدول جو

معنی پادرگل

پادرگل
کسی که پایش در گل فرورفته، کنایه از شخص گرفتار، درمانده، شرمسار و خجل
تصویری از پادرگل
تصویر پادرگل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پادرگل

پادراز

پادراز
مرغی ماهیخوار دارای پرهای سرخ کم رنگ و پاهای دراز و منقار خمیده که در کنار آبها و باتلاقها بسر میبرد و بیشتر در مصر دیده شود
فرهنگ لغت هوشیار

پادنگه

پادنگه
دنگ برنج کوبی پادنگه، (در اصطلاح ساعت سازان) مقابل پا ملخ
پادنگه
فرهنگ لغت هوشیار

پادراز

پادراز
نوعی مرغ ماهیخوار با پاهای دراز و منقار خمیده و پرهای سرخ کمرنگ
پادراز
فرهنگ فارسی معین

پا در گل

پا در گل
آن که پایش در میان گل و خاک است، گرفتار، خجل، شرمسار
پا در گل
فرهنگ فارسی معین

پادراز

پادراز
مرغی ماهی خوار با پرهای سرخ کم رنگ و پاهای دراز و منقار بلند که بیشتر در مصر پیدا می شود و در کنار آب ها و باتلاق ها به سر می برد
فرهنگ فارسی عمید

پا در گل

پا در گل
مقیّد. گرفتار، خجل. شرمسار:
ز شرم جلوۀ مستانۀ او سروپا در گل
ز طوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد.
صائب.
- پا در گل بودن، مقید بودن. گرفتار و پای بند چیزی بودن:
دوش بر یاد حریفان بخرابات شدم
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا