- پاتال
- پیر ناتوان: از این پیر و پاتالها کاری ساخته نیست
معنی پاتال - جستجوی لغت در جدول جو
- پاتال
- پیر، ناتوان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گودال زیر پای جولاهگانگودالی که نانوا بقال یا آشپز در آن میایستد و چیز میفروشد، گودالی که شیر در آن جمع کنند و فروشند
یایمال، زبون، خوار، ذلیل
دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس
پاتیل شدن: پاتیلی شدن، کنایه از مست مست شدن و از پا درآمدن
پاتیل شدن: پاتیلی شدن، کنایه از مست مست شدن و از پا درآمدن
چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده
پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
گودال، گودالی که نانوا، بقال یا آشپز در آن می ایستد و چیزی می فروشد
سیاه مست
دیگ بزرگ مسی، دیگ خزانه حمام، پاتله
گودال، گودال زیر پا، گودالی در دکان که فروشنده داخل آن می ایستد
پیر فرتوت
پیر سال خورده و از کار افتاده، فرتوت
پیر، فرتوت