جدول جو
جدول جو

معنی پاتال - جستجوی لغت در جدول جو

پاتال
پیر ناتوان: از این پیر و پاتالها کاری ساخته نیست
تصویری از پاتال
تصویر پاتال
فرهنگ لغت هوشیار
پاتال
پیر، ناتوان
تصویری از پاتال
تصویر پاتال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گودال زیر پای جولاهگانگودالی که نانوا بقال یا آشپز در آن میایستد و چیز میفروشد، گودالی که شیر در آن جمع کنند و فروشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پامال
تصویر پامال
حروم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پامال
تصویر پامال
یایمال، زبون، خوار، ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
دیگ دهان فراخ معمولاً از جنس مس
پاتیل شدن: پاتیلی شدن، کنایه از مست مست شدن و از پا درآمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پامال
تصویر پامال
چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده
پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاچال
تصویر پاچال
گودال، گودالی که نانوا، بقال یا آشپز در آن می ایستد و چیزی می فروشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
سیاه مست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاتیل
تصویر پاتیل
دیگ بزرگ مسی، دیگ خزانه حمام، پاتله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پفتال
تصویر پفتال
((پَ))
پیر، سالخورده، خوردنی و مشروبات گوناگون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاچال
تصویر پاچال
گودال، گودال زیر پا، گودالی در دکان که فروشنده داخل آن می ایستد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیر پاتال
تصویر پیر پاتال
پیر فرتوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرپاتال
تصویر پیرپاتال
پیر سال خورده و از کار افتاده، فرتوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرپاتال
تصویر پیرپاتال
پیر، فرتوت
فرهنگ فارسی معین