جدول جو
جدول جو

معنی يُقَدِّمُ - جستجوی لغت در جدول جو

يُقَدِّمُ
قدیمی کردن، او ارائه می کند، ارسال کردن، ارائه دادن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تأیید کردن، او معتقد است، گواهی دادن
دیکشنری عربی به فارسی
تازه کردن، او تجدید می کند، بازسازی کردن، احیاء کردن، تجدید کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اشاره کردن، او مشخّص می کند، میانگین گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
بی حسّ کردن، بی حسّ می کند
دیکشنری عربی به فارسی
استرداد کردن، او تحویل می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
مهره کردن، سفت می کند
دیکشنری عربی به فارسی
جایگزین کردن، او سوئیچ می کند
دیکشنری عربی به فارسی
صادر کردن، صادرات
دیکشنری عربی به فارسی
آرایش کردن، او طرّاحی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
ارزیابی کردن، ارزیابی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
قطع کردن، او برش می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
کاهش دادن، کاهش می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
تضعیف کردن، تضعیف می کند
دیکشنری عربی به فارسی
محدود کردن، او محدود می کند
دیکشنری عربی به فارسی
سیستماتیک کردن، تنظیم می کند، تنظیم کردن، سازمان دادن
دیکشنری عربی به فارسی
آرام کردن، آرام می گیرد
دیکشنری عربی به فارسی
تقریبی کردن، او قدردانی می کند، تخمین زدن
دیکشنری عربی به فارسی
تقسیم کردن، او قسم می خورد
دیکشنری عربی به فارسی
گزارش دادن، گزارشی ارائه می کند
دیکشنری عربی به فارسی