معنی يُنَظِّمُ يُنَظِّمُ سیستماتیک کردن، تنظیم می کند، تنظیم کردن، سازمان دادن سیستِماتیک کَردَن، تَنظِیم مِی کُند، تَنظِیم کَردَن، سازمان دادَن دیکشنری عربی به فارسی