معنی يَحِيكُ - جستجوی لغت در جدول جو
يَحِيكُ
حاشیه دوزی کردن، می بافد
ادامه...
حاشیُه دوزی کَردَن، مِی بافَد
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
يَحِيلُ
ارجاع دادن، غیر ممکن است
ادامه...
اِرجاع دادَن، غِیرِ مُمکِن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَحِيطُ
محصور کردن، احاطه می کند
ادامه...
مَحصور کَردَن، اِحاطِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَحِيدُ
انحراف پیدا کردن، خنثیٰ می کند
ادامه...
اِنحِراف پِیدا کَردَن، خُنثیٰ مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُحِيطُ
احاطه کردن، احاطه می کند
ادامه...
اِحاطِه کَردَن، اِحاطِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيفُ
چرخیدن، نثر
ادامه...
چَرخیدَن، نَثر
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيضُ
فراوان بودن، سرریز، جوش و خروش پیدا کردن
ادامه...
فَراوان بودَن، سَرریز، جوش و خُروش پِیدا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَعِيبُ
سرزنش کردن، شرمنده
ادامه...
سَرزَنِش کَردَن، شَرمَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
يَطِيرُ
پرواز کردن، او پرواز می کند
ادامه...
پَرواز کَردَن، او پَرواز مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَضِيفُ
اضافه کردن، او می افزاید
ادامه...
اِضافِه کَردَن، او مِی اَفزایَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَصِيبُ
حمله کردن، مبتلا می شود
ادامه...
حَمله کَردَن، مُبتَلا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَشِيرُ
اشاره کردن، اشاره می کند
ادامه...
اِشارِه کَردَن، اِشارِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَشِيبُ
پیر شدن، او در حال خاکستری شدن است
ادامه...
پیر شُدَن، او دَر حالِ خاکِستَری شُدَن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَزِيلُ
حراج کردن، حذف می کند
ادامه...
حَراج کَردَن، حَذف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی