معنی يَعِيبُ
يَعِيبُ
سرزنش کردن، شرمنده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَعِيبُ
يَصِيبُ
يَصِيبُ
حَمله کَردَن، مُبتَلا مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَشِيبُ
يَشِيبُ
پیر شُدَن، او دَر حالِ خاکِستَری شُدَن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُعِيدُ
يُعِيدُ
تِکرار کَردَن، او بازیابی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُصِيبُ
يُصِيبُ
رَنجاندَن، ضَربِه مِی زَند
دیکشنری عربی به فارسی
يُجِيبُ
يُجِيبُ
پاسُخ دادَن، او پاسُخ مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيفُ
يَفِيفُ
چَرخیدَن، نَثر
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيضُ
يَفِيضُ
فَراوان بودَن، سَرریز، جوش و خُروش پِیدا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَطِيرُ
يَطِيرُ
پَرواز کَردَن، او پَرواز مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَضِيفُ
يَضِيفُ
اِضافِه کَردَن، او مِی اَفزایَد
دیکشنری عربی به فارسی