معنی يَشِيرُ
يَشِيرُ
اشاره کردن، اشاره می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَشِيرُ
يَطِيرُ
يَطِيرُ
پَرواز کَردَن، او پَرواز مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَشِيبُ
يَشِيبُ
پیر شُدَن، او دَر حالِ خاکِستَری شُدَن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُنِيرُ
يُنِيرُ
رُوشَن کَردَن، رُوشَن مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُشِيدُ
يُشِيدُ
سِتایِش کَردَن، او تَعرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُدِيرُ
يُدِيرُ
مُدیریَّت کَردَن، او مُدیریَّت مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُثِيرُ
يُثِيرُ
بَراَنگیختَن، هَیَجان زَدِه مِی کُند، هَیَجان زَدِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيفُ
يَفِيفُ
چَرخیدَن، نَثر
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيضُ
يَفِيضُ
فَراوان بودَن، سَرریز، جوش و خُروش پِیدا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يَعِيبُ
يَعِيبُ
سَرزَنِش کَردَن، شَرمَندِه
دیکشنری عربی به فارسی