معنی يَحِيدُ
يَحِيدُ
انحراف پیدا کردن، خنثیٰ می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يَحِيدُ
يَحِيلُ
يَحِيلُ
اِرجاع دادَن، غِیرِ مُمکِن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يَحِيكُ
يَحِيكُ
حاشیُه دوزی کَردَن، مِی بافَد
دیکشنری عربی به فارسی
يَحِيطُ
يَحِيطُ
مَحصور کَردَن، اِحاطِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُعِيدُ
يُعِيدُ
تِکرار کَردَن، او بازیابی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُشِيدُ
يُشِيدُ
سِتایِش کَردَن، او تَعرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُزِيدُ
يُزِيدُ
اَفزایِش دادَن، او اَفزایِش مِی یابَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُحِيطُ
يُحِيطُ
اِحاطِه کَردَن، اِحاطِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيفُ
يَفِيفُ
چَرخیدَن، نَثر
دیکشنری عربی به فارسی
يَفِيضُ
يَفِيضُ
فَراوان بودَن، سَرریز، جوش و خُروش پِیدا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی