جدول جو
جدول جو

معنی ویترین - جستجوی لغت در جدول جو

ویترین
فرانسوی شیشه بندا قفسه شیشه یی جعبه آینه
تصویری از ویترین
تصویر ویترین
فرهنگ لغت هوشیار
ویترین
قفسه شیشه ای
تصویری از ویترین
تصویر ویترین
فرهنگ فارسی معین
ویترین
قفسۀ بزرگ شیشه ای در جلو مغازه ها برای نشان دادن اجناس به خریداران
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیترین
تصویر سیترین
ویتامین پ را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
احسن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشترین
تصویر خوشترین
احسن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیشترین
تصویر بیشترین
زیادترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
عقیده، رای، نظریه، فکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتکین
تصویر ایتکین
(پسرانه)
آیتکین، غلام ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیتکین
تصویر آیتکین
(پسرانه)
غلام ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاترین
تصویر کاترین
(دخترانه)
پاک، بی آلایش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
اقلیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
نیکوترین خوبترین، زیباترین جمیلترین، ستوده ترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برترین
تصویر برترین
بالاترین، بلندترین، عالی ترین، جای و مکان، اعلی
فرهنگ لغت هوشیار
سزاوارتر اولی. توضیح (اولی) خود صفت تفضیلی است ولی در فارسی آنرا صفت گیرند و علامت تفضیل (تر) بدان ملحق کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشترین
تصویر پیشترین
مقدم بر همه، سابق ترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیشترین
تصویر بیشترین
افزون ترین، زیادترین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایتکین
تصویر ایتکین
صاحب خانه، خداوند خانه، خانه دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
پست ترین، بی ارزش ترین، کوچک ترین، عنوانی که گوینده برای تواضع به خود می دهد، حقیر مثلاً این کمترین چندین بار عارض خدمت شدم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایتریم
تصویر ایتریم
فلزی کمیاب، خاکستری رنگ و سبک که در تهیۀ آلیاژها، صنایع موشک و هواپیماسازی کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی راکابه ماده آلبومینوئیدی مستخرج از خون که بشکل الیاف کش داری در حالت مرطوب می باشد و در حالت خشک سخت و شکننده است. فیبرین علاوه بر خون در لنف و مایع آسیت (مایع موجود در صفاق) و مایع موجود در کیسه های مفصلی و همچنین در ترشحات انساج ملتهب (در غشا کاذب مخاط گلو در آنژین های دیفتروئید و دیفتری) نیز موجود است. عمل مهم فیبرین در انعقاد خون است که تشکیل لخته می دهد و رگهای مجروح را مسدود می نماید درموقع تشکیل لخته در شبکه الیاف فیبرین گلبولها نیز نگهداری میشوند. باید دانست که فیبرین در خون جاری وجود ندارد و فقط به هنگام انعقاد خون تولید می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
کمتر از همه، اندک ترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهترین
تصویر مهترین
بزرگترین: (و آغاز مشاورت از دستور مهترین نمود)
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی زیبا پونه خار گوله (گویش گیلکی) خارگله گربه گیا سنبل الطیب
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بر گرفته از لاتینی به آرش زندگی زیوین ماده ایکه بمقدار بسیار کم وجودش برای رشد و نمو و نگهداری و اعمال و اعضای بدن ضروری است و فقدانش موجب اختلالات مخصوص میگردد و چون بدن قادر به تهیه وساختن ویتامین نیست علیهذا بایستی از خارج ضمن سایر غذاها به بدن برسند امراض ناشی از فقدان ویتامین را آویتامینوز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
نیکوترین، خوب ترین، زیباترین، قشنگ ترین، شایسته ترین، لایق ترین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
((دُ تُ رِ یْ))
نظریه، فکر، اندیشه
فرهنگ فارسی معین
ماده آلبومینوئیدی مستخرج از خون که به شکل الیاف کش داری در حالت مرطوب می باشد و در حالت خشک سخت و شکننده است. باید دانست که فیبرین در خون جاری وجود ندارد و فقط به هنگام انعقاد خون تولید می شود
فرهنگ فارسی معین
شیشه ای که بر روی آن با رنگ روغن یا رنگ خمیری شکل نقاشی کرده باشند، نوعی نقاشی بر روی شیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویتامین
تصویر ویتامین
((تُ))
مواد مخصوصی که در اغذیه مختلف وجود دارند و وجود آن ها در جیره غذایی کاملاً ضروری است و کمبود آن ها منجر به امراض مختلفی می شود. ویتامین ها انواع بسیار دارند، آ، ای، ب 1، ب 2، ب 6، ب 12، ب کمپلکس، ث، د، کا و غیره
فرهنگ فارسی معین
مادۀ شبه آلبومین موجود در ترکیب خون که عمل آن منعقد ساختن خون و به وجود آوردن لخته است
فرهنگ فارسی عمید
ترکیبات آلی مختلفی که در اغلب مواد غذایی وجود دارد و به دلیل نقش موثر در فرایندهای سوخت و ساز بدن، کمبود هر یک از آن ها می تواند موجب ضعف و سستی و گاه بیماری شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
خوب ترین، نیکوترین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکترین
تصویر دکترین
نظریه، قضیه ای که برای اثبات صحت آن محتاج به برهان و دلیل باشد، رای، اندیشه، عقیده، تئوری، حدس، گمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدترین
تصویر بدترین
Worst
دیکشنری فارسی به انگلیسی