معنی خوشترین - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با خوشترین
خوشترین
- خوشترین
- بهترین. نیکوترین. قشنگترین: و این... اسکجکت خوشترین دیه های بخارا بوده است. (تاریخ بخارای نرشخی). فرات، خوشترین آب. (ترجمان القرآن)
لغت نامه دهخدا
خوبترین
- خوبترین
- نیک ترین. بهترین. زیباترین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خوش بین
- خوش بین
- آنکه بنظر نیک در امور مینگرد مقابل بد بین، آنکه جهان آفرینش را پر از لطف و صفا می بیند مقابل بد بین
فرهنگ لغت هوشیار
خوش بین
- خوش بین
- ویژگی کسی که به جنبه های مثبت امور می نگرد، امیدوار
فرهنگ فارسی عمید