جدول جو
جدول جو

معنی وهمن - جستجوی لغت در جدول جو

وهمن
(پسرانه)
نیک اندیش، برف انبوه که از کوه فرو ریزد، پسر و جانشین اسفندیار، نام ماه یازدهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
تصویری از وهمن
تصویر وهمن
فرهنگ نامهای ایرانی
وهمن
روز دوم از هر ماه خورشیدی، بهمن
تصویری از وهمن
تصویر وهمن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وهمنش
تصویر وهمنش
(پسرانه)
بهمنش، کسی که دارای راه و روش نیکویی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهمن
تصویر بهمن
(پسرانه)
نیک اندیش، برف انبوه که از کوه فرو ریزد، پسر و جانشین اسفندیار، نام ماه یازدهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وهومن
تصویر وهومن
(پسرانه)
نیک اندیش، برف انبوه که از کوه فرو ریزد، پسر و جانشین اسفندیار، نام ماه یازدهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وهان
تصویر وهان
(دخترانه)
جمع خوبان، بهان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هومن
تصویر هومن
(پسرانه)
نیک اندیش، نیک منش، نیک اندیش
فرهنگ نامهای ایرانی
ماه یازدهم از سال خورشیدی که ماه دوم از فصل زمستان می باشد و توده برف را گویند که در اثر وزش باد در بالای کوه جمع شده ناگهان سرازیر می گردد نامیده می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهمن
تصویر بهمن
ماه یازدهم از سال خورشیدی، ماه دوم زمستان، تودۀ برف که در اثر وزش باد در قسمتی از کوه جمع می شود و ناگهان سرازیر می گردد
نوعی گل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گل می دهد، گل بهمن، بهمنان، بهمنین
روز دوم از هر ماه خورشیدی، در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر چهارپایان مفید که ماه بهمن و روز بهمن به نام اوست
بهمن سرخ: در علم زیست شناسی گیاهی علفی و پایا با ساقه های پرشاخه و گل های چهارتایی
بهمن سفید: در علم زیست شناسی ریشۀ گیاه بهمن
بهمن گردی: ذرات فراوان برف به حالت غبار که به واسطۀ وزش باد به شکل گردباد درمی آید و گاهی تلفات زیاد وارد می کند
فرهنگ فارسی عمید
وهمی در فارسی پنداره ای سمرادین منسوب به وهم: خیالی تخیلی مقابل حقیقی: (اول لذت و آن جسمانی باشد یا غیر جسمانی وهمی باشد یاحقیقی)، ناشی از تصور غلط پنداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهمن
تصویر بهمن
((بَ مَ))
یکی از امشاسپندان، دوّمین روز از هر ماه خورشیدی، یازدهمین ماه سال خورشیدی و دومین ماه زمستان، توده بزرگ برفی که در اثر صدا یا هر محرک دیگر از کوه فرو می ریزد، از الحان قدیم ایرانی، گیاهی دو ساله و سبز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وهم
تصویر وهم
پندار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وهن
تصویر وهن
خواری، توهین، ضعف، سستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وهم
تصویر وهم
گمان، خیال، پندار، آنچه دیده می شود ولی وجود ندارد، شبح، آن قسمت از مغز که تخیل می کند، ذهن، ترس، هراس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وهن
تصویر وهن
سستی کم توانی نااستواری سست شدن (در کار یا در بدن)، سستی ضعف
فرهنگ لغت هوشیار
سمرا پندار -1 دردل گذشتن، بغلط تصورکردن پنداشتن، تصورغلط پنداشت، آنچه درخاطرگذرد، پندار، الف - اعتقاد به امر مرجوح. ب - حکم بامور جزئی غیر محسوس، جمع اوهام، قوه واهمه، خیال تخیل: (در وهم می نگنجد کاندر تصور عقل آید بهیچ معنی زین خوبتر مثالی) (حافظ)، ادراک مثبته که منشا آن شیئی حقیقی نباشد، یا از (به) وهم بیمار شدن (کردن)، بوسیله القا مطالبی نادرست بیمار شدن (کردن) : (خود را بوهم بیمار مکن) : باشد کرم را آفتی کان کبر آرد درفتی از وهم بیمارش کنن در چاپلوسی هر گدا. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وهن
تصویر وهن
((وَ هْ))
ضعف، سستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وهم
تصویر وهم
((وَ))
پندار، گمان، تصوّر چیزی را کردن بدون قصد و اراده، به دل گذشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وهمناک
تصویر وهمناک
هولناک، ترسناک، دارای شک وشبهه، بدگمان
فرهنگ فارسی عمید
بد گمان، ترسان، سهمگین دارای شک شاک بدگمان، ترسان ترساننده، هولناک مخوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وهمناک
تصویر وهمناک
((وَ))
بدگمان، ترسان، هولناک، مخوف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندوهمندی
تصویر اندوهمندی
غمناکی غمگینی اندوهناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندوهمند
تصویر اندوهمند
غمگین غمناک اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوهمند
تصویر شکوهمند
باوقار، با لیاقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوهمند
تصویر زوهمند
ویژگی درخت تناور، ویژگی زراعت و کشت بالیده و پرزور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندوهمند
تصویر اندوهمند
اندوهگین، غمگین، اندوهناک، فرمگن، غمناک، مکروب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از به طور شکوهمند
تصویر به طور شکوهمند
Grandiosely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شکوهمند
تصویر شکوهمند
Glorious, Splendid
دیکشنری فارسی به انگلیسی
славный , великолепный
دیکشنری فارسی به روسی
славний , чудовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی