جدول جو
جدول جو

معنی ولوغ - جستجوی لغت در جدول جو

ولوغ
زبان زدن سگ به ظرف، خوردن یا لیسیدن سگ چیزی را که در ظرف است
تصویری از ولوغ
تصویر ولوغ
فرهنگ فارسی عمید
ولوغ(قَ)
ولغ (و / و) . ولغان. آب خوردن سگ به اطراف زبان ازظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به ولغ و ولغان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولوج
تصویر ولوج
داخل شدن، درآمدن در جایی
فرهنگ فارسی عمید
مرحله ای که موجود زنده به حد رشد کامل می رسد. در اسلام سن بلوغ دختر پایان نه سال قمری و برای پسر پایان چهارده سال قمری است، رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولود
تصویر ولود
ویژگی زنی که بسیار می زاید، بسیار زاینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وروغ
تصویر وروغ
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، روغ، آجل، وارغ، رچک، رجغک، رغ
تیرگی، کدورت، برای مثال بیا ساقی آن آب آتش فروغ / که از دل برد زنگ و از جان وروغ (فخرالدین اسعد- مجمع الفرس - وروغ)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولوم
تصویر ولوم
میزان صدا در هر سیستم صوتی، دکمه یا پیچی که با آن صدای سیستم صوتی را تنظیم می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
پرازدحام، بی نظم و ترتیب، پرسر و صدا
شلوغ کردن: سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وغوغ
تصویر وغوغ
صدای سگ، صدای قورباغه، برای مثال ای دهن بازکرده ابله وار / سخنان گفته همچو وغوغ چغز (نجیبی - شاعران بی دیوان - ۶۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولوع
تصویر ولوع
بسیار آزمند، حریص و شیفته، (مصدر) آزمند شدن، حریص شدن به چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
جای انبوه از جمعیت، اجتماع مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوغ
تصویر الوغ
ترکی کلان بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولوی
تصویر ولوی
منسوب به (ولی) : (حضرت ولوی مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
آزور آزمند، آز آزمندی آزمند شدن حریص گشتن، آزمندی حرص، بسیارآزمند سخت حریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولود
تصویر ولود
زاینده بسیار زای بسیار زاینده (زن یا جانور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولوج
تصویر ولوج
درآمدن به درون آمدن در آمدن داخل شدن، دخول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
رسیدن به سن رشد، بالغ شدن دختر و پسر در سنین معین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولوع
تصویر ولوع
((وَ))
آزمند، حریص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولوج
تصویر ولوج
((وُ))
درآمدن، داخل شدن، دخول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولود
تصویر ولود
((وَ))
بسیار زاینده (زن یا جانور)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
((شُ))
ازدحام، سر و صدا، جنجالی، پرحرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولوم
تصویر ولوم
((وُ لُ))
اندازه صدای هر سیستم صوتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وروغ
تصویر وروغ
تیرگی، کدورت، مقابل فروغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وروغ
تصویر وروغ
((وُ))
آروغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
((بُ))
به سر رسیدن، رسیدن به سن رشد، رسیدگی، سن قانونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
پزاوش، بالش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
Maturation, Maturity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
Cluttered, Crowded, Overcrowded, Riotous, Hectic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
созревание , зрелость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
беспорядочный , переполненный , суетливый , переполненный , буйный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
Reifung, Reife
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
unordentlich, überfüllt, hektisch, unruhig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
дозрівання , зрілість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شلوغ
تصویر شلوغ
безладний , переповнений , метушливий , надмірно переповнений , бурхливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلوغ
تصویر بلوغ
dojrzewanie, dojrzałość
دیکشنری فارسی به لهستانی