معنی ولود - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ولود
ولود
- ولود
- گوسفندِ زاینده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، وُلد. (منتهی الارب) ، کثیرهالولد. زن بسیارفرزند. (از اقرب الموارد). زنی که فرزندان بسیار آرد. (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
آلود
- آلود
- در کلمات مرکب بمعنی آلوده آید: آرد آلود خشم آلود خون آلود زهر آلود
فرهنگ لغت هوشیار